«آرمان‌شهر»

...گویند قافله‌ای در راه است... (شهید آوینی)

«آرمان‌شهر»

...گویند قافله‌ای در راه است... (شهید آوینی)

بسم ربّ الشّهداء و الصّدیقین

کربلا، ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر. ما می‌آییم تا بر خاک تو بوسه زنیم و آن‌گاه روانه‌ی دیار قدس شویم. (شهید آوینی)

تبلیغات

Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

آخرین نظرات

تسبیح تربت یا ذکرشمار اندرویدی؟ مسئله اینست!

شنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۱۵ ب.ظ

مدتیه این روزها(1) موضوع اسراف خیلی ذهنم رو به خودش مشغول کرده و کلی سؤال پیرامون اون برام ایجاد شده...

اینکه چرا اسراف می‌کنیم؟ چه چیزهایی ما رو به اسراف کردن سوق میده؟ چگونه جلوی اسراف رو می‌تونیم بگیریم؟ چگونه می‌توان شکور (2) بود؟

و و و...

برای معنی اسراف، تو ذهنم هرچی گشتم عبارتی دقیق تر از «سوء استفاده» نتونستم پیدا کنم... همون « نمک خوردن و نمکدان شکستنِ » خودمون.

شاید تعجب کرده باشین از عنوان پست که ربطش به اسراف چیه؟ ولی به این فکر کنید که این روزها هر چقدر ثواب‌هامون هوشمندانه‌تر شدن، به همون میزان توجه و حضور قلب رو ازمون گرفته اند... هرچقدر مزه نمک زیر زبان را از یاد برده ایم، در شکستن نمکدان، بی‌ملاحظه‌تر شده ایم.

تسبیحذکرشمار

حواسم نیست که:

با سپردن زحمت شمردن ذکرها به سنسورهای گوشی لمسی، تسبیح تربت از یادم برود

به جای یتیم‌نوازی، فقط حساب بانکی مؤسسات خیریه نوازش شوند...

چرخاندن ولوم بلندگوهای هیئت، همتمان را برای ندبه و صرخه و ضجه کم کند

اینترنت و زیارت مجازی حرم امام حسین(علیه السّلام) زحمت را برای رفتن به کربلا کمتر کند...

و و و...

اینها کمترین و محترمانه ترین شان بود... خطاب به خودم در مرحله اول!

با این حساب، موبایل و شبکه بانکی جهانی سویفت و بلندگو و اینترنت و چه و چه، چقدر ثواب جمع کرده اند و نصیب خودمان ...! و شاید حتی نقطه‌چین هم نصیبم نشده باشد.

بساطی که سبک زندگی غربی برایمان پهن کرده، آن‌قدر شتاب گرفته و عجول است که اجازه نیت کردن هم به انسان نمی‌دهد! اینجا دیگر « إنّما الأعمال بالنّیات » به « إنّما الأعمال بالسرعة » تبدیل شده! و اصل مطلب که فرصت ایجاد تفکر و مراقبه و محاسبه نفس است به محاسبه سرعت کارها اختصاص یافته.

ولی سرعت و شتاب همیشه مطلوب نیست... جالب اینجاست که خود غربی ها نیز به این موضوع واقف شده‌اند و مدّت‌ها پیش جنبشی تحت عنوان Slow Movement تشکیل داده‌اند(3). به معنای جنبش یا نهضت آهستگی؛ نسخه غربی‌ آن که از Slow Food نشأت گرفته (در مقابل فست فود)، با اسراف و اتلاف میانه‌ای ندارد و بیشتر به کیفیت دنیایی می‌اندیشد...! گرچه اصل جنبش به تحصیلات و تجارت و چیزهای دیگر هم سرایت کرده است... شاید استثنائاً عجله در تشکیل جنبش اسلامی Slow Movement مفید باشد... بلکه پرهیز از اسراف و شکور بودن در جامعه اسلامی نهادینه شود و به یک مطالبه جمعی تبدیل شود.


پ.ن:

(1) از آنجایی که نوشتن این پست از ماه رمضان کلید خورد، «این روزها» برمیگرده به اوایل ماه مبارک.

(2) شکور در لغت عرب، یعنی شتری که شیر زیاد میدهد و به تعبیر ما بازدهی بالا دارد؛ نقطه مقابل «سوء استفاده» و اسراف

(3) http://en.wikipedia.org/wiki/Slow_Movement

بعد نوشت:

1- کلیدواژه‌هایی در باب دلایل اسراف که خود بحث جداگانه می‌طلبد ولی مجال مطرح کردن نیافتم، به بزرگواری خودتان ببخشید:
عدم درک حضور خدا و ناظر ندانستن یا ندیدن او،
بی نهایت تصور کردن دنیا (دنیا از ریشه دنی به معنای پست یا دنو به معنای نزدیک...)،
عادت (ماهیت عادت؟ کی عادت می‌کنیم؟)
از بین رفتن ترمز تقوی، رها کردن یا شل‌گرفتن افسار نفس (قوا أنفسکم و أهلیکم)
خودشیفتگی و مالک همه چیز دانستن خود،
مستی گناه.

2- لینک دانلود یک مقاله خوب برای آشنایی بیشتر با نهضت آهستگی

۹۳/۰۶/۲۲ موافقین ۳ مخالفین ۰
‌ ‌

نظرات  (۱۰)

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۷ حمیده لطفی
یک رستوران ژاپنی در فرانسه در صورتی که مشتریان همه غذایی که سفارش داده اند را نخورده و بشقاب را پاک و پاکیزه تحویل ندهند، جریمه می‌کند.   رستوران ژاپنی فوجی یاما در شهر لوویه فرانسه برای جلوگیری از اسراف کاری،  مشتریانی که ظرف غذای خود را تمام نکرده و بشقابشان خالی نشده باشد را پنج یورو جریمه میکند!
در بالای بوفه رستوران فوجی یاما نوشته ای نصب شده که در آن به مشتریان به وضوح هشدار می دهد: مشتریان این رستوران ژاپنی حق اسراف کردن را ندارند. برای هر غذایی که نیمه تمام بماند پنج یورو در صورت حساب شارژ خواهد شد.

صاحب رستوران می گوید: مردم بیش از اندازه شکمشان غذا در بشقاب ریخته و سپس غذا را نیمه تمام می گذارند. ما ناگزیر پی مانده ها را در سطل زباله می ریزیم، این اسراف کاری است.

وی می افزاید: دوست داریم مشتریان هر غذایی که علاقه دارند را برداشته اما به تناوب تا اینکه سیر شوند و چیزی در بشقابشان نماند. وقتی در مناطقی از جهان کودکان چیزی برای خوردن ندارند، اسراف صحیح نیست.
پاسخ:
ممنون. در حال حاضر یک سد روانشناختی در جامعه ما وجود داره و باید کار کنیم تا بدین جا برسیم و مثل این رستوران ژاپنی اصلاح کنیم. کاری ندارم مبنای فکری اونها اومانیسم و انسان محوری هست و ما هم آموزه های غنی در فرهنگ شیعی خودمون داریم که مغفول مونده... یک پست منتشر کردم در این باره...(ماه قرآن، سرنخ یک پیشرفت الهی)
ممنون که سبب خیر شدین.
۱۰ مهر ۹۳ ، ۱۳:۱۱ سفیـــر نـــور
سلام
خیلی عالی این موضوع ها رو به هم ربط دادید...
دوبار مطلبتونو خوندم..احسنت

لینک شدید
ممنون از لطفتون به علمدار
یازهرا
پاسخ:
سلام، دغدغه هایی بودند که با تأنی وقت و بی‌وقت هنوز بهشون فکر میکنم...
خودمون هم پست هامون رو چندین بار برمی‌گردیم میخونیم تا به فراموشی و غفلت سپرده نشه!

سلام
موافق حرفهاتونم

واقعا طوری شده که قرآن و ادعیه رو تو گوشیهامون میخونیم ، تسبیح جاش و به دستگاه داده ، یتیم نوازی هم به شماره حساب و از همه بدتر صله رحم و احوال پرسی و دیدار به پیامک ...
پاسخ:
سلام؛
ممنون، ولی خیلی صاحب نظر نیستیم...!
گاهی وقتها شاید از هیچی بهتر باشه، ولی اینکه سنت جای خودش رو بده به چیزهای مدرن، آسیب جدی در پی داره.
به عنوان مثال در دین توصیه شده، که یک محل ثابت رو برای نماز و مناجات در خونه خودتون انتخاب کنید، نتیجه اش اینکه برامون یک «انس» پایدارتر ایجاد خواهد کرد. ولی تکنولوژی دائما در حال تشویق به تغییر و تنوع! و تنوع هم خود به خود فرصت انس پیدا کردن رو کم میکنه و نتیجه اینکه فاصله ها بیشتر ...
...
یه سؤال وجود داره که تکنولوژی و پیشرفت با نهضت آهستگی میتونه قابل جمع باشه؟(یعنی معایب اولی رو حذف و با مزایای دومی جمع کرد)

منظورم از جالب بودن چیزی شبیهِ "اینترنت"ه، و یا این همه اپلیکیشن بی مصرف که بوجود اومدن، طرف یک میلیون از پولشو (گوشی)، و روزی ساعت ها از وقتش رو می ذاره سرِ همین جالب بودن ... جالبِ بی مصرف

چیزای حلال اینقد جالب نیستن! کلا چیزای "طبیعی" به نظرم اینقد جالب نیستن! شاید فقط دوران نامزدی اینقدر جالب باشه، من چیز دیگه ای رو سراغ ندارم! تازه چیزای جالبِ طبیعی بی مصرف نیستن، خیلی سودها دارن، مثلا خرسواری احتمالا!

جذب تربت هم به یه معنا می تونه بد باشه، اگه "منِ او"ی رضا امیرخانی رو خونده باشی، اونجا یه فصلی داره، کلش (چند صفحه) اینطوریه:

(یه نوجوون دوتا انگشتر فیروزه و عقیق داره، و برای استحبابش دستش می کنه)(چیزایی که تو پرانتزه جزو داستان نیست!)

پاری وقت ها انگشتر عقیق را به انگشت کوچک دست راستش می کرد و انگشتر فیروزه را به انگشت دوم دست چپش، پاری وقت ها انگشتر عقیق را به انگشت دوم دست راستش می کرد و انگشتر فیروزه را به انگشت کوچک دست راستش ...

(همین رو ادامه می ده به مدت چند صفحه! و فصل تموم می شه! این کاریه که بعضی وقتا ما سرِ چیزای حلال و مستحب در میاریم! در ادامه ی داستان یه آدمِ حقی میاد و دوتا انگشترشو می گیره و می اندازه تو جوب! می گه اینا بت های تو بودن)

البته خب استفاده ی معقول از هر چیزی (مثلا تربت) خب خوبه.

پاسخ:
تشکر، داستان جالبی بود؛ الان گرفتم، یاد این قضیه افتادم که امام معصوم هم میتونه یه نفر رو جذب کنه! مثل اون کسی که امام رضا براش لحاف و تشک انداخت و با خودش فکر کرد دیگه کارش درسته! و امام، بهش تذکر داد... به قول معروف میگن شنونده باید عاقل باشه!!!!

اتفاقاً تو هم برای طبیعت اینقد جالب نیستی!! (تیکه همیشگی یکی از رفقای مدرسه مون)
کلا مخالف این جمله هستم: « کلا چیزای "طبیعی" به نظرم اینقد جالب نیستن! »

گاهی اوقات این ور اون ور، نیگاه میکنم، نوعا برای غیر مذهبی‌تر ها عجیب هست که مذهبی‌ها چگونه لذت می‌برند...
اما نکته اینجاست که این موضوع دو طرفه است؛ یعنی یه مذهبی هم واقعا تعجب میکنه که یه نفر وقتی موسیقی گوش میده، واقعا چطوری میتونه لذت ببره ازش؟؟؟؟
بعضی وقتها حتی آدم در موسیقی اطرافیان که دقت میکنه، ببینه گوش دادن بهش واقعاً لذت بردنی است؟ یا نه؟!
و بعد می‌بینه به جای لذت، اصلاً دپرس تر میشه و همین طور متعجب...، که بشر واقعا چقدر زحمت کشیده تا ذائقه اش رو تغییر بده!
۲۹ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۲۰ سید احمد علوی
سلام چندوقت بود پشت سر هم سرمیزدم هیچ کدوم از بچه ها پست جدید نمیگذاشت انگار تابستون ک میشه ما هم تعطیل میشیم!
خیلی خوبه ک این حرف ها رو ی مهندس نرم افزار میزنه. خیلی خیلی خوبه
پاسخ:
سلام، خب وقتی سر میزدی یه سلامی، علیکی، یااللهی میگفتی...
از کدوم حرف دقیقا؟ بگو تا بیشتر بزنم! خوب حرف زدن رو از وبلاگ شما و دوستان یاد گرفتیم.
شما که خودت مهندسی ماشالا؛ بیا وسط... .

یه چیزی که خیلی اهمیت داره اینه که بیشتر از هدف های واقعی، به دنبالِ جالب بودن هستیم، به نظرم کسی که ذکر شمار اندرویدی داره بیشتر از هدف (که مثلا ذکر باشه) به فکرِ جالب بودنِ این ذکر شماره. درست مثل بچه ها که یه چیز جالب می بینن خیلی باهاش کیف می کنن. حتی این امکان هست که آدم جذبِ تسبیح تربتش هم بشه! اون هم نادرسته.

راه درمانش به نظرم توجه به هدف هاست. (عاقل بودن)

پاسخ:
جالب بودن...؟ البته فکر نکنم چیزهای حلال جالب، فقط به خاطر جالب بودن غفلت بیارن، بیشتر مسئله‌ی من، سر اصالت هست.
شیطان بلده از راه خودش وارد بشه... حتی وسط نماز!

تربت امام حسین خاصه... چرخاندن دانه های تسبیحش هم بدون گفتن ذکر، مستحبه. جذب تسبیح آره، اما جذب تربت شدن خوبه!
۲۷ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۲۹ روح الله فاضل
خوب گفتی...
پاسخ:
به عمل، کار... .
نقطه چین گذاشتن نه کار هر کسی است، استادمون میگفت جلال آل احمد خوب نقطه چین میذاره!
سلام .
موضوع جالبی بود ...
نوع پرداختن عالیتر ...
پاسخ:
سلام، از اسراف نوشتم ولی نه در این حد که در کامنت‌ها نقطه‌چین بذارین و ما رو محروم کنین!
ممنون که سر زدید.
سلام جالب بود این روزها در همه جا اسراف ورود پیدا کرده ...
پاسخ:
سلام؛ متأسفانه بله...
به جای مسابقه در اسراف، در شکور بودن باید سبقت گرفت... .
سلام لطف دارید شما
من خیلی اهل رمان خوندن نیستم
هر وقت وقت کنم داستانک مینویسم.
متاسفانه برای ادبیات خیلی وقت ندارم.
پاسخ:
سلام، ولی من تحت تأثیر قلمتون قرار گرفتم، چه با وقت چه بی وقت!!!
ممنون که سر زدین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">