«آرمان‌شهر»

...گویند قافله‌ای در راه است... (شهید آوینی)

«آرمان‌شهر»

...گویند قافله‌ای در راه است... (شهید آوینی)

بسم ربّ الشّهداء و الصّدیقین

کربلا، ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر. ما می‌آییم تا بر خاک تو بوسه زنیم و آن‌گاه روانه‌ی دیار قدس شویم. (شهید آوینی)

تبلیغات

Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

آخرین نظرات

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

روزى عدّه‏‌اى از شیعیان، در نزد امام باقر علیه السّلام بودند و امام علیه السّلام، آنان را پند می‌داد و [از گناهان‏] بر حذر می‌داشت و حال آن که، آنان غافل بودند و سرگرم خویش. این مطلب حضرت را خشمگین ساخت، پس کمى سر به زیر انداخت آنگاه سرش را بلند کرد و رو به آنان فرمود: به درستى که اگر گوشه‏‌اى از سخن من، در قلب یکى از شما، جاى گرفته بود، همانا جان باخته بود.

هان! اى سایه‌‏هاى بی‌روح و اى فتیله‏‌هاى خاموش! گویا شما، چوب‏‌هاى تکیه داده شده بر دیوار و بت‏‌هاى دست ساخت، هستید. آیا طلا را از سنگ بر نمی‌گیرید؟، آیا از نور تابان، پرتو نمی‌گیرید؟ آیا لؤلؤ از دریا به دست نمی‌آورید؟ سخن درست را از هر آن که گفت، بستانید هر چند خودش، بدان عمل ننماید. چرا که خداى می‌فرماید: «به سخن گوش فرا می‌دهند و بهترین آن را پیروى می‌کنند» [زمر 39، آیه 18].

واى بر تو اى فریفته! آیا کسى را که به دو [چیز] ناپایدار می‌دهى و او [چیز] پایدار می‌بخشدت را شکر نمی‌گزارى؟ یک درهم از بین می‌رود و در برابرش ده تا هفتصد درهم که چندین برابرش است، از جانب بخشنده‏‌اى ارجمند، باقى می‌ماند، خداوند هنگام پاداش، به تو می‌دهد. اوست که به تو غذا می‌دهد و سیرابت می‌کند و تو را می‌پوشاند و تندرستت می‌دارد و تأمینت می‌کند و از آن کس که به هراس می‌اندازدت حفظ می‌کند و آن کس که در شب و روز، تو را نگهدارى می‌کند و هنگام بیچارگى، پاسخت می‌گوید و در آزمون‏‌گیرى از تو، خواهان رشد توست؛ گویا تو شب‏‌هاى گرسنگى و ترسَت را از یاد برده‏‌اى که او را فراخواندى و او پاسخت داد، با نیکو احسانى که بر تو نمود، سپاسش را واجب ساخت؛ پس تو او را در میانه جمعى که به یادشان بودى فراموش کردى و در آنچه فرمان داد، به مخالفت برخاستى. واى بر تو! به راستى که تو دزدى از دزدان گناه هستى. هر زمان که شهوت یا دست‏یازى به گناه، بر تو پیش آید، به سویش شتابى و با نابخردى خویش، بدان گناه، پردازى و مرتکبش شوى چنان که گویى تو در دید خدا نیستى و یا گویى خدا در کمین تو نیست. اى جویاى بهشت! چقدر خوابت طولانى و مرکبت آهسته و همّتت ضعیف و ناتوان است. پس خدا را [شگفتا] از این خواهنده و درخواست. و اى آتش گریز! چه شتابان مرکبت را به سوى دوزخ، مى‏‌تازانى و چه پرتلاش اسباب فرورفتن در آتش را گرد هم مى‏‌آورى.

بدین گورها نگاه کنید که همانند سطرهایى در پیشگاه خانها رقم خورده‏‌اند [و آرمیده‏‌اند]، خطوط گورهاشان نزدیک هم و مزارشان در کنار یک دیگر ولى دیدارشان دور از هم است. آباد نمودند و خراب کردند. [در گرد هم‏] آرام گرفتند و پراکنده گشتند، سکنى گزیدند و بی‌قرار گردیدند، اقامت گزیدند و راهى شدند؛ پس چه کسى شنیده است نزدیکى دور را و دورى نزدیک را و بنیانى ویران و آرامى بیمناک و مقیمى بی‌قرار و ماندگارى راهى شده را جز از اهل قبور؟

اى فرزند سه روزه [دنیا]: روزى که در آن زاده شدى و روزى که در گور فرو افتادى و روزى که از گور به نزد پروردگارت درآیى.

واى چه روز بزرگ [و هولناکى‏] است. اى نیکو قامتان و اى اشتران آرام گرفته در کنار آبشخور! چرا من تن شمایان را آباد و دل‏‌هایتان را ویران مى‏بینم. هان! به خداى سوگند اگر آنچه را که باید ملاقات کنید، و آنچه را که به آن باز خواهید گشت، به چشم ببینید، بی‌تردید خواهید گفت: «کاش بازگردانده می‌شدیم و [دیگر] آیات پروردگارمان را تکذیب نمی‌کردیم و از مؤمنان می‌شدیم» [انعام 6، آیه 27].

آن بزرگ گوینده فرمود: « [ولى چنین نیست‏] بلکه آنچه را پیش از این نهان می‌داشتند براى آنان آشکار شده است و اگر هم بازگردانده شوند قطعا به آنچه از آن منع شده بودند برمی‌گردند و آنان دروغ گویند» [انعام 6، آیه 28].

گناه یعنی خداحافظ حسین
حدیث از امام حسین


منبع:

تحف العقول-ترجمه حسن زاده، ص: 515

‌ ‌
۲۳ مهر ۹۳ ، ۲۰:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
‌ ‌
۱۲ مهر ۹۳ ، ۰۷:۰۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر