پیشرفت و رهیافت توحیدی 2
چندی پیش به کتابی در زمینه علوم کامپیوتر برخورد کردم. با عنوان The Master Algorithm نوشته آقای Pedro Domingos. ایشان ظاهرا استاد دانشگاه واشنگتن هست و در زمینه یادگیری ماشین فعالیتهای علمی دارند و برنده جایزه SIGKDD نیز بوده اند.
اسم کتاب پیش و بیش از هر چیز نظرم رو جلب کرد و از ظاهرش میشد فهمید که احتمالاً دربرگیرنده نظریاتی مبنایی و فلسفی درباره توسعه و تکنولوژی به خصوص در عمق تمدن غرب (آمریکا) است. از آنجا که مطالعات هر چند مختصر در بحث فلسفهی علم و مبانی توسعه غرب داشتم و دارم، و همچنین به رشته دانشگاهیام نیز مرتبط بود، علاقهمند شدم که با وجود انگلیسی بودن متن، نسخه الکترونیکی آن را تورق کنم!
از بحث در ترجمه دقیق خود عنوان کتاب میگذرم ولی "شاه الگوریتم" به نظر مناسب هست. (الگوریتم از نام خوارزمی-الخوارزم- گرفته شده است) همین عنوان ساده در واقع ناظر به یکی از مهم ترین مباحث فلسفی «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت» میباشد. البته این بحث فلسفی در خیلی از علوم دامنه پیدا کرده است و از قدیم به طور خاص در ریاضیات و هندسه تحلیلی و یا معماری که مسلمانان آن را توسعه داده اند، نیز به چشم میخورد. به عنوان مثال اینکه تنها با یک معادله جبری، تمام دایرههای صفحه و یا فضا را میتوان ترسیم نمود.
قبل از آشنایی با این کتاب، متنی درباره آقای Andrew Ng (یکی از 20 مخترع برتر دنیا) در جایی خواندم که ایشان هم پیشرفت در تحصیل خودش را (زمانی که از انجام کار جدید در هوش مصنوعی ناامید شده بوده) به طور ضمنی ناظر به همین موضوع فلسفی(پیدا کردن یک الگوریتم برای حل همه مسائل) دانسته است. لذا با این اوصاف متوجه شدم مبانی نظری که پیشرفت آینده غرب (مدینه فاضله غربی) را رقم میزند، ریشهدار تر از مظاهری است که مردم با ساحت تکنولوژیکی آن دست و پنجه نرم میکنند.
آقای Domingos در فصل دوم کتاب خود یک فرضیه مطرح کرده است:
Here, then, is the central hypothesis of this book
All knowledge—past, present, and future—can be derived from data by a single, universal learning algorithm
تمام دانش - گذشته، حال و آینده میتواند از دادهها بدست آید به وسیله یک الگوریتم یادگیری منفرد و جهانی
شاید شما هم با دیدن فرضیه فوق به یاد آثار شهید آوینی (آینده بشریت، سیطره بر جهان و غیره) افتاده باشید که غرض همین یادآوری است. در این نوشته مجال آن نیست که به این موضوع فلسفی بپردازم، چه اینکه بزرگواران و اساتید بسیار رساتر و کاملتر از بنده در این مورد سخن گفتهاند.(1) هدف بنده در این فرصت اندک، فقط بازگو کردن و یادآوری چند نکته است پیرامون تقابل غایت تمدنها؛ تمدن اسلام و تمدن غرب.
آقای Domingos در بخشی از کتاب که درباره الگوریتمهای تکاملی و ژنتیک صحبت میکند، مینویسد
S#e#x just seems to be the end, rather than the means, of technological evolution.
اجازه دهید از ترجمه آن عبور کنم! تنها به عبارتی از فرمایش امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در غررالحکم اشاره کنم که s#e#x را شبیهترین چیز به جنون دانستهاند؛ به نظر میرسد این مطلب بیشتر دلالت بر توصیف s#e#x دارد تا مذمّت آن. گرچه از موارد استفادهی مظاهر تکنولوژی که امروز در زندگی ما مشاهده میشود -به خصوص صنعت سینما- میتوان هدفگذاری تفکر غربی را به وضوح دید و اظهار نظر کتاب، مسئلهای غریب نیست. اما چیزی که به شکل یک متناقضنما عنوان میشود، ترکیب «علوم برای جنون» میباشد.
ناگفته نماند که در بخش دیگری از کتاب، کارکرد «شاه الگوریتم» "درک ذهن خداوند" معرفی شده است...
The Master Algorithm is the germ of every theory; all we need to add to it to obtain theory X is the minimum amount of data required to induce it. (In the case of physics, that would be just the results of perhaps a few hundred key experiments.) The upshot is that, pound for pound, the Master Algorithm may well be the best starting point for a theory of everything we’ll ever have. Pace Stephen Hawking, it may ultimately tell us more about the mind of God than string theory.
با این اوصاف مسئلهی توسعه با فرهنگ غرب، «تقرّب به خداوند و تخلق به اسماء و صفات الهی» نیست بلکه «خواندن ذهن خداوند» و تسلط بر بخشی از پازل یا معمای هستی و تغییر و تبدیل شیطانی در خلقت و سنت های الهی است.
حال در مقابل در کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» شهید آوینی این طور دریافت میکنیم که هدف از توسعه عدالت میباشد تا استعدادهای تمام انسانها در نهایت کوشش فردی و جمعی، شکوفا شود. عطف به این مطلب، میتوان گفت که "تمام انسانها آزاد هستند که ذیل چتر عدالت از تمام نعمات خداوند بهره ببرند" و تفاوت ما با اندیشه کانونی تمدن غرب بر سر همین «عدالت» و صلاحیت «عدالت گستر» است و البته نظم نافذی که به صورت محسوس و غیر محسوس بر آن سایه افکنده است.
شهید آوینی در آثار خود ذکر نمودهاند که اسلام با رفاه مخالف نیست و بیتردید یکی از مظاهر تمدنی دوران ظهور حضرت ولیعصر(عج) خودش را در رفاه مردم مینمایاند. چنان که در روایات و احادیث آمده است که در آن زمان مردم به درجهای از رفاه خواهند رسید که رنگ لباسشان به دلخواه خود تغییر میکند و یا طی زمان لباسشان بزرگ میشود.(2) حتی بعید نیست که در زمان حضرت صاحب (عج) بر برخی از مظاهر تمدنی کنونی بشر صحه گذاشته شود، چنانکه خداوند در دو قسمت از قرآن کریم به این صورت بیان میفرماید، که برخی اقوام، مقام برخی دیگر را به ارث بردهاند...
سوره شعراء
فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ (57) وَ کُنُوزٍ وَ مَقامٍ کَریمٍ (58) کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها بَنی إِسْرائیلَ (59)
سوره دخان
کَمْ تَرَکُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ (25) وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ کَریمٍ (26) وَ نَعْمَةٍ کانُوا فیها فاکِهینَ (27) کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرینَ (28)
برای پرهیز از اطاله کلام، ادامه این مبحث را که ذیل بحث «علم دینی» عنوان میشود، در پست دیگری منتشر میکنم.
پ.ن:
1- منابع این پست، آثار مختلفی است که بیشترین جهتدهی را از جزوات سایت سدید گرفته ام. گرچه محصولات رایگان نیست، اما حقیقتا ارزشمند است.(جزوهی از تسلط بر طبیعت تا تسلط بر انسان)
2- ... یکسوه الثوب فیطول علیه کلّما طال، و یتلوّن علیه أیّ لون شاء. (القطره، علامه مستنبط)
3- کتابهای شهید آوینی را میتوانید با استفاده از نرمافزار کتابراه دانلود و مطالعه نمایید.
4- استنطاق «علوم برای جنون» را از دو عبارت ذیل گرفته ام:
All Knowledge...
...to be the end
و از روایت امیرالمؤمنین استفاده کردم تا با مبنای اسلام دید خودمون رو باز تر کنیم... و در دام نیفتیم! مستقل از اینکه طرف غربی، صورت اشیاء را چه چیزی تصور میکند.(توضیح در پاسخ به کامنت)
5 - در مورد "به ارث بردن ارض توسط قوم بنی اسرائیل" به تفاسیر مختلف ذیل آیه 104 سوره اسراء مراجعه نمایید.
حاشیه نوشت: