ضربه نفاق و دینداریهای سرزبانی به اسلام در کتاب «حسین(علیهالسلام)؛ عقل سرخ»
پیامبر(ص) در جنگی که با قبیله ی هوازن می جنگیدند و چند هزار نیرو بسیج شده بود، فرمودند: "اسلام هرگز به خاطر قلت عدد شکست نخواهد خورد. خطر، این است که اسلام مثل پوستین مغلوب و وارونه پوشیده شود و زننده شود تا بتوانند به آن خیانت کنند و آن را زیر پا بگذارند. هرگز اسلام از کفر ضربه نمی خورد بلکه از نفاق ضربه می خورد".
منبع مطلب: کانون مهدویت دانشگاه فردوسی مشهد
دین فروشان و مردم فروشان، همواره با ظاهری دینی و مردمی می آیند و مجاهدین اسلام را خلع سلاح می کنند؛ برای آنکه صحنه، مشتبه بشود؛ همه اصول مبهم شود، تا دیگر نشود تشخیص داد که دقیقا مرز حق و باطل کجاست؛ همان که پیامبر(ص) به حضرت امیر(ع) فرمودند: "دوران من، دوران جنگ تنزیل است و از حیث نظری، شناخت دوست و دشمن، آسان است؛ اما دوران تو و پس از من، جنگ تأویل سر خواهد گرفت که دیگر شناخت دوست و دشمن، آسان نخواهد بود".
در نبرد تأویل ، همه چهره ها گریم شده است. هیچ کسی با چهره واقعی اش نمی آید و حرف دلش را در صحنه نمی زند. حسین (ع) و حرم پیغمبر(ص)به دست قیصر و سزار در یرموک یا قادسیه کشته نشدند بلکه در کنار کوفه کشته شدند؛ کوفه ای که پایگاه حکومت اسلام و مرکز حکومت پدرش در بیست سال قبل بود؛ کوفه ای که پادگان مجاهدین اسلام در نبرد با امپراتوری ساسانی بود.
اسلام با سلاح رستم فرخ زاد ایرانی یا هراکلیوس روم یا زبان شبهات کافرانه ابن ابی العوجاء و کفرگویی امثال او و نظریات جاثلیق، زمین گیرنشد؛ اسلام با روایات جعلی ابوهریره و ابودرداء، و با فتوای کعب الاحبار، ابوموسی اشعری و شریح قاضی کشته شد. سید الشهدا(ع) در کربلا قربانی تحریف اسلام شد.
این روند مسخ مذهب، تفکیک مذهب از حکومت، تفکیک اخلاق از سیاست، حذف محتوا و حفظ شکل بود که به مبهم و مجهول الهویه کردن اسلام، هزار قرائتی کردنش، تفسیر به رأی قرآن، تحریف دین و منحط کردن اسلام انجامید و همین هدف آنهاست؛ نه از صحنه روزگار برانداختن اسلام که میدانند ممکن نیست. آنان نمی خواستند اسلام را محو کنند؛ می خواستند اسلام را مات کنند.
اسلامی میخواستند و می خواهند که دیگر با گنج قارون و تخت فرعون کاری نداشته باشد. می خواستند دین را به مقداری شعائر خنثی و غیر عینی و غیر سیاسی تبدیل کنند و یک اسلام خواب و گیج و کور بسازند و تحویل مردم بدهند. می گفتند بارها و بارها می گفتند که دعوای ما با امام حسین(ع) با امام حسن (ع) و پدرشان، دعوای اسلام و کفر نیست. نبرد ما نبرد دوقبیله است با دو قرائت از اسلام.
انحرافهایی که به تدریج بعد از شهادت امیرالمومنین (ع) و سقوط حکومت امام حسن (ع) در داخل حکومت دینی، انبار شد و اتفاقاتی که یک به یک دردهه های قبل از عاشورا افتاد و یک به یک توجیه شد، باعث شد که مردم از حکومت دینی و جامعه دینی و از فرهنگ دینی فاصله گرفتند و ناگهان در سال شصت و یک هجری همه این انحرافها آوار شد.
بعضی از اصحاب پیامبر(ص) که اسمشان را نمی برم، ریگ در دهانشان گذاشته بودند تا حرف سیاسی نزنند، برای اینکه اوضاع مشتبه شده بود و می گفتند ما نمیدانیم در این دعواهای میان اصحاب پیغمبر(ص) با یکدیگر، چه کسی برحق است و کدام باطل؟
عده ای از اصحاب پیغمبر(ص) هم متاسفانه جز سرمایه دارها و گردن کلفتهای " مال مردم خور" شده و در باندهای حکومتی دوران قبل از امیر المومنین (ع) جاخوش کرده بودند وبعد در دوران معاویه که همه چیز فاسد شد، آنها هم علنی فاسد شدند. تا وقتی دینداری مزه می داد و منافع داشت، آنها دیندار بودند؛ اما همین که دیگر مقرون به صرفه نبود، دین را کنار گذاشتند.
این همان تعبیری است که سید الشهدا(ع) فرمودند" الدین لعب علی السنتهم." دین برای اینان، یک بازی زبانی است. فقط بر سر زبانهایشان دین دارند؛ اما موقع امتحان که برسد و قرار باشد از چیزهایی بگذرند،" قل الدیانون"؛ دیندارها چه کم هستند!
دقت کنید که تعبیر سید الشهدا(ع) درباره بعضی از همین بزرگان جهان اسلام و مردم بود.
شما به سخنرانی فاطمه زهرا (س) که ده روز بعد از رحلت پیغمبر(ص) در مسجد النبی (ص) صورت گرفته توجه کنید.
" شما در رفاه و عیش و امنیت و خوشی بودید و در آن دورانی که ما می جنگیدیم و علی (ع) درخط مقدم بود و هرجا خطر بود، پدرم علی(ع) را به حلقوم خطر می فرستاد و او هم بی محابا می رفت، شما منتظر بودید که چه وقت اوضاع علیه ما به پایان می رسد و ما چه وقت، از پا در می آییم. شما آن کنار ایستاده بودید تا اگر ما شکست خوردیم به ما بگویید: " ما که گفتیم نروید"، و اگر پیروز شدیم، به ما تبریک بگویید.
شما گوش به زنگ بودید که ما در درگیری ها چه وقت از پا در می آییم از لحظات سخت و جهاد فرار می کردید هموار میل به عقب نشینی داشتید و همیشه آماده بودید که حرفهایتان را پس بگیرید و اصولتان را ترک کنید ولی ما تا آخر می ایستادیم.
جنازه پیامبر(ص) را روی دست ما گذاشتید و به دنبال تقسیم قدرت رفتید. " فمججتم ما وعمیتم و دسعتم الذی تسوقتم..." یعنی همه آنچه را که به دست پیامبر آموخته و آن ارزشهای گوارایی را که از دست رسول خدا نوشیده بودید بالا آوردید و آن میثاقها را زمین گذاشتید اما بدانید که اگر شما کافر هم بشوید بلکه اگر همه کسانی که روی زمین زندگی می کنند هم کافر بشوند باز هم مسئله عوض نمی شود و خدا غنی و بی نیاز است و هچنان ستوده."
امام حسین علیه السلام؛ عقل سرخ ، حسن رحیم پور ازغدی
منبع: کانون مهدویت دانشگاه فردوسی مشهد
پ.ن:
آتش زننده بود... بعدا پستی درباره خطبه حضرت زینب و امام سجاد سلام الله علیهما خواهم نوشت.
سلام،
دقیقا همین است، اسلام از دست رضا شاه و پسرش خیلی کمتر ضربه خورد ** ** ** *** ***** ** **** *******
*** ** **** *** *** ***** ******* *** ** ** ***** * صنف روحانیت در اسلام نفاق کرد و درویی آنها، باعث شد که اسلام، در ایران ضربه شدیدی بخورد. هیچ دشمنی به این اسانی نمیتوانست نقش تخریبی برای دین اسلام بازی کند (به نام دین ولی ضّد دین)