پیشرفت و تکنولوژی
مطلب ذیل رو از اپلیکیشن مؤلفه های غرب مدرن، آوردم. از اینجا میتونید دانلود و مطالعه نمایید.
5) تکنولوژی:
لذت طلبی و رفاه زدگی بشر مدرن، نیازمند تسریع و تنوع راههای لذت طلبی بود. تکنولوژی به عنوان تجسم این تفکر، نمایانگر نسبت سلطه جویانه ی بشر مدرن در برابر هستی است که در این نسبت، بشر خود راسرور و مالک طبیعت میانگارد. از این پس دیگر هدف علم شناخت طبیعت نبود، بلکه به سود این زیاده طلبی مدرن در پی تسخیر طبیعت بود. جرقههای تحولات اولیه در صنایع نساجی، آهن و زغال سنگ زده شد. در کنار آن ورود قوهی بخار برای راه اندازی کارخانجات و ایجاد شهرهای بزرگ در کنار آنها و ساخت جادهها و سرمایه گذاریهای پولی و مالی، همگی زمینهی انقلای صنعتی غرب در قرن هجدهم را فراهم کرد. بشر افزون خواه غربی در پی تسخیر همهی مواهب طبیعی خود را گم کرده بود. اگرچه در ابتدا بشرمدرن برای استیلا و آقایی جهان، به تولید تکنولوژی دست زد ولی چه زود زمانی فرا رسیدکه خود او مسخرتکنیک شد، چنانکه لحظه ای بدون آن امکان حیات ندارد. امروزه بشر مجبور به همراهی تکنیک است و در سیطرهی آن زندانی شده است. دیگر باید ازولایت و شریعت تکنولوژی سخن گفت. به بیان شهید آوینی در"رستاخیز جان":
درآغاز قرن بیستم بشرعلم و تکنولوژی را تقدیس میکرد و بهشت گمشدهی خویش را در آن میجست و امروزهاگرچه دیگر این گوسالهی سامری را پرستش نمی کندو حتی اشتیاق خود را برای سفری دیگر به کرهی ماه از دست داده است، امااز آنجا که وابستگی حیات تمدن به این نظام سیستماتیک گسترده ایکه موجودیت و رشد و توسعه ای منتزع از ارادهی بشر یافته تا آنجاست که حتی لحظه ای انقطاع به نابودی تمدن بشری منتهی میشود؛ امکان سرپیچی از تکنولوژی وجود ندارد. بشر همچون سوارکاری که برای حفظ جان خود را برپشت مرکوب رمیدهی لجام گسیختهاش نگاه داشته، ناگزیراست که وضع موجود را حفظ کند.
از جهات مختلفی فرهنگ حاکم بر تکنولوژی امروزی، مباین با فرهنگ دینی و اسلامی است:
- راحت طلبی ناشی از تکنولوژی باعث تقویت ابعاد مادی آدمی و تضعیف اراده و عزم روحی انسان میشود. برای فهم این مطلب شخصی را تصور کنید که در گوشه ای از خانهی خود برسریر خویش تکیه زده و با انواع تجهیزات کنترلی کارهای خود را انجام میدهد. در خواست غذا، حضور در کلاس مجازی، تدریس مجازی، بازی مجازی، بازو بسته کردن در و امثالهم یعنی تنبلی تاریخی نسل جدید و نزول توان جسمی و روحی این نسل دربرابر اندک مشکلات.
- سرعت تولید و ارائهی محصولات مختلف تکنولوژی باعث پرشدن خلوتهای آدمی و تفکر گریزی او میشود. به نحوی که مشاهده میکنیم تبلیغات متنوع تکنولوژی، تمام ساعات روزانهی ما را پر میکنند. حتی هنگام گذر از خیابان، قرار گرفتن در مترو، بررسی وبلاگ شخصی خود و انواع فعالیتهای روزانه باتبلیغات وگزافه گویی های ناشی از تکنولوژی روبرو میشویم. افزایش بیش ازحد سرعت، انسانها را تبدیل به یک مشت انسانهای تفکر گریزی میکند که مدام در حال دویدن و استرس ناشی از آن هستند. ما به فواید افزایش سرعت رسیدن به مقصد توجه داریم ولی از مضرات آن غافلیم، اینکه شما به جای چند ماه، سه ساعته با تکنولوژی مدرن به مسافرت بروید مفید است؛ ولی اگر به سایر اوقات خود نظری کنیم متوجه میشویم که همان زمانهای اضافی را هم تکنولوژی از ما میگیرد.
- استیلا و تسخیر بیش از حد طبیعت موجب زوال بسیاری از منابع خدادای ما شده است. کسی تصرف در طبیعت را انکار نمیکند، ولی اولاً نباید این تصرفات، موجبات برهم زدن نظم طبیعی را فراهم کندو ثانیاً نباید افراط در تصرف موجب تمام شدن منابع الهی و اسرافهای اشرافانه شود. از این جهت شهید آوینی تمدن جدید را تمدن اسراف و تبذیر میخواند. دردوره های دیگر، طبیعت به عنوان مادر، مورد توجه بود که البته به نوزادش شیر نیز میداد، طبیعت مقدس بود، بهره برداری از طبیعت با محافظت از آن همراه بود، ابزارهای بهره گیری از طبیعت متناسب با نظام کلی طبیعت شاخته شده بود. برای فهم اهمیت موضوع به برخی آمارهایی که شهید آوینی در کتاب ارزشمند "توسعه و مبانی تمدن غرب" آوردهاند اشاره میکنم:
جنگلهای جهان نیز در معرض خطر نابودی است. یک سوم درختان موجود در جنگلهای جهان به سال ۱۸۸۲ که در حدود دو میلیارد هکتار جنگل را پوشانیده بود، در سال ۱۹۵۲ بریده و مصرف شد. این جنایت در حق طبیعت و محیط زیست آدمی، پیوسته ادامه یافته و افزایش هم پیدا کرده است: در هر دقیقه، بشر امروز، بیست هکتار جنگل را از میان میبرد. خمیر لازم برای کاغذ روزنامهی «نیویورک تایمز» در روز یکشنبه که شمارهیی فوقالعاده دارد و هشتاد درصد صفحات آن فقط اعلانات است، مستلزم قطع درختان پانزده هکتار از جنگلهای کانادا است. برای چاپ نسخههای عادی این روزنامه در هر روز، کاغذی لازم است که از قطع درختان شش هکتار از جنگلهای کانادا به دست میآید...
در کتاب «تنها یک زمین» میخوانیم: هنگامی که به مواد مورد مصرف صنعت توجه میکنیم، با این اشکال بزرگ روبهرو میشویم که معلوم نیست ذخایر این یا آن مادهی مهم، چقدر است و تا چه مدتی بدست آوردنی است. مثلآ مادهی مهمی چون کانهی آهن را در نظر میگیریم که فعالیتهای صنعتی آدمی به مدت سه تا چهار هزار سال بر آن استوار بوده است. از سال ۱۹۵۰ به این طرف مصرف سالانهی آهن چهار برابر شده است، و از این مقدار ۸۵ درصد در کشورهای پیشرفته بوده است. اگر این نرخ افزایش ادامه یابد، بر اساس برآوردهایی که شده است، تا سال ۲۰۰۰، مقدار ۱۷ میلیارد تن از آن مصرف خواهد شد و فقط ۸۸ میلیارد تن دیگر باقی میماند. این محاسبه نشان میدهد که کانههای آهن در اواسط قرن بیست و یکم بهکلی تمام خواهند شد.
رنه دومن در کتاب «خیالپردازی یا نابودی» نوشته است: تفاوت میان سوختها و مواد معدنی ما که از درون قشر خاکی کرهی زمین بیرون کشیده میشوند با تولیدات کشاورزی و دریایی و جنگلی در این است که گروه دوم بهمدد نیروی بیکران خورشید هر سال تجدید میشوند. اگر فرض کنیم که منابع معدنی قابل استفاده پنج بار بیش از آن باشد که تاکنون شناخته شده... و همچنان اگر فرض کنیم که مصرف جهانی با همین نرخ سالهای اخیر افزایش یابد باید بدانیم که همهی ذخیرهی طلای ما پس از ۲۹ سال پایان میگیرد. در ضمن مصرف صنعتی این فلز را نباید از یاد بریم: مصرفی که لنین آن را دست کم گرفته بود زیرا میخواست همهی مستراحها را از طلا مفروش سازد. و به همین سان ما ۴۱ سال دیگر جیوه، ۴۲۱ سال نقره، ۴۸ سال مس، ۴۹ سال گاز طبیعی، ۵۰ سال نفت و روی، ۵۵ سال آلومینیوم، ۶۱ سال قلع، ۶۴ سال سرب و غیره خواهیم داشت. تنها زغال (۱۵۰ سال)، آهن (۱۷۳ سال) و کوبالت و کرم میتوانند از یک سده تجاوز کنند، اما هرگز به دو سده نمیرسند.
همین نویسنده در جایی دیگر میگوید: در پیشبینیهای سازمان خوار و بار کشاورزی، اگر به سال ۱۹۶۷ آبیاری با ۱۴۰۰ میلیارد متر مکعب ۷۰% آب مصرفی جهان را جذب میکند به سال ۲۰۰۰ که مصرف دو برابر خواهد شد تنها ۵۱% را خواهد گرفت زیرا شهرها، صنایع و معادن مصرفشان را با سرعت بیشتری افزایش میدهند. با آهنگ کنونی پیش از سال ۲۰۵۰، بشر دچار کمبود آب خواهد شد ولو اینکه از اسراف و تبذیرهایی که گاه در زمینهی آبیاری فوقالعاده زیاد است، جلوگیری شود...
در کتاب ارزشمند «کوچک زیباست» جدولی ذکر شده که نشاندهندهی درصد مصرف ایالات متحده به کل مصرف جهان است. بر طبق این جدول آمریکا ۴۲% کوبالت، ۶۳% گاز طبیعی، ۳۱% گروه پلاتین، ۳۳% مس، ۴۰% مولیبدنیوم، ۳۳% نفت و ۳۸% نیکل جهان را مصرف میکند و تنها در یک یا دو قلم فوق تولید ایالات متحده خودکفایی دارد. نتیجهای که در پایان این جدول ذکر شده، بسیار دردآور است: با توجه به میزان مصرف کنونی منابع و افزایش پیشبینی شدهی نرخهای مصرفی در آینده، اکثریت بزرگ منابع مهم و تجدید ناشدنی جهان حداکثر تا ۱۰۰ سال آینده دوام خواهد داشت.
شوماخر میپرسد: یک نظام صنعتی که چهل درصد از منابع اصلی جهان را برای تأمین نیازمندیهای جمعیتی کمتر از شش درصد جمعیت جهان مصرف میکند، تنها در صورتی میتواند کارآمد خوانده شود که در زمینهی تأمین سعادت، رفاه، فرهنگ، صلح و آرامش، و هماهنگی به توفیقهای عظیمی نائل آمده باشد. تصور نمیکنم تأکید بر این واقعیت ضروری باشد که نظام آمریکایی از نیل به چنین توفیقهایی ناتوان بوده...
- تکنولوژی ضررات جانبی دیگری هم به وجود آورده است که نیازی به تفصیل آنها نبوده و اجمالاً اشاره میکنم. مثلاً اساس تشکیلات کارخانجات تکنولوژیک منجر به لایه ای شدن مدیریتها و ایجاد بروکراسی قطور کنونی میشود. این که انسانها به جای ارتباط با یکدیگر با ابزار آلات ماشینی سرو کار داشته باشند، موجب رکود روحی و نزول عاطفی میشود. دفن شدن احساس خلاقیت آدمی در پرتو سازندگی ماشینی از عواقب دیگر تکنیک است. شهید آوینی در "انفطار صورت" میگوید:
کارخانه به همهی وجود کارگر به مثابهی انسان احتیاج ندارد؛ قسمتی از بدن او - دست، پا و یاچشمش-برای آنکه خط تولید از جریان نیفتدکافی است. یعنی آنچه به محصولات کارخانه ای شکل و صورت می بخشد خلاقیت صنعتگر نیست، حال آنکه یک کوزه گر هنگامی که میکوشد"صورت" کوزهاش را از روح خود بیرون بکشد و به اتحاد فطریاش با عالم وجود جواب بگوید، کارش فی نفسه هنری است. چرا که او با تمام وجودش به مثابهی انسان در کار خلاقیت است. صورت بخشیدن (صورتگری) تولید به مفهوم مصطلح آن نیست، خلاقیت است. و اینجا مفهوم "تولید "در برابر"خلق" قرار میگیرد...ماشین حجابی است که بین روح انسان و مصنوعات او حائل شده است و اجازه نمی دهدکه جلوات حسنای روح در صناعت ظاهر شود.
آنچه از ضررات تکنولوژی ذکر شد مربوط به حالت موجود آن در دنیای کنونی است. ولی آیا ضررات و خطرات آن ذاتی تکنولوژی میباشند؟ به عبارتی آیا قابلیت انفکاک آنها از تکنولوژی نیست؟ هرجا تکنولوژی باشد این ضررات هست و راهی برای گریز از آنها وجود ندارد؟ در دولت مهدوی به دلیل همین خطرات ذاتی از تکنولوژی خبری نیست؟ در پاسخ به این سؤالات به طور کلی دو گروه به وجود آمدهاند:
برخی به دلیل پیوستگی تفکر، فرهنگ و تمدن و یکپارچگی غرب مدرن (به معنای عدم امکان تفکیک سه حوزهی اندیشه، فرهنگ و تمدن) قائل به ذاتی بودن این ضررات بوده و جامعهی مهدوی را عاری از این ابزار میدانند. در نگاه آنها ظرفیت نوع انسان، نه تک تک اشخاص، به نحوی است که نمیتواند بدون طغیان، از این قدرت خلق خود استفاده کند. به همین دلیل اگر امکان استفادهی صحیح یک شخص خاص از یک ابزار تکنیکی وجود دارد، ولی کلیّت تکنولوژی موجب دور شدن نوع بشر از رشد انسانی و گمراهی اومی شود. در نتیجه در دنیای امروز از باب اکل میته و اضطرار از تکنولوژی استفاده میکنیم و اگر فرصتی پیش بیاید آن را به کنار گذاشته و ترک میکنیم. مهدی نصیری در کتاب"اسلام و تجدد" به طور مفصّل از این نظر دفاع میکند. اصغر طاهرزاده هم در کتاب "گزینش تکنولوژی ازدریچه ی بینش توحیدی"به این نظر تمایل دارد. بیشتر فردیدی ها، بسیاری از سنت گرایان و غالب طیف فرهنگستان علوم اسلامی قم از این نظر دفاع میکنند. از سابقینافرادی چون سیدقطب، رشید رضا و شیخ فضل الله را جزء این دسته میدانند (والبته نظر صریحی از آنها در دست نیست). در طیف روشنفکران گذشته و کنونی معتقدان به یکپارچگی غرب زیادند، با این تفاوت که بر خلاف دیگران مجذوب غرب بوده و اقتباس کامل و بی چون و چرا از غرب را پیشنهاد میکنند. امثال ملکم خان، آخوند زاده، سپهسالار، تقی زاده از گذشتگان و سروش، کدیور، شبستری، گنجی و ...از متأخرین در این گروه قرار دارند. در مقابل، طیف موسّسه ی امام خمینی (رحمه الله علیه) قم و بیشتر صدرائیون، اعتقادی به ذاتی بودن ضررات تکنولوژی ندارند. ازگذشتگان هم افرادی چون سید جمال الدین اسد آبادی، محمد عبده، حسن البناء، اقبال لاهوری، نائینی، جلال آل احمدو شریعتی را متعلق به این گروه میدانند. در نگاه آنها تکنولوژی ابزاری است که با توجه به مصرف کننده و نوع استفادهی از آن میتواند مفید واقع شود. آنان با یکپارچه دانستن غرب مخالفاند وتفکیک فواید تمدن غرب از ضررات آن را ممکن میدانند. در این دیدگاه با توجه به جهت گیری الهی و یا غیر الهی سردمداران تولید تکنولوژی، میشود با اندک تغییر در آن، استفادهی مفیدی از تکنیک داشت. تولیدکننده، توزیع کننده و مصرف کننده اگر در جهت صحیح حرکت کنند، هم در تولید ابزار آلات تکنیکی شاهد افزایش فواید آنها خواهیم بود و هم در توزیع و مصرف آنها غلبهی فواید بر ضررات را مشاهده میکنیم .
پ.ن:
همچنین مجله سوره، در یک پرونده تحت عنوان «رؤیای مهندسی ایرانی» درباره موضوع مهندسی، آسیب شناسی کرده. درباره برخی مطالب پرونده، حرف دارم و ابتدا که مطالب رو یکی یکی خوندم، احساس کردم سیاه نمایی شده! اما خیلی از دید نقادانه اش خوشم اومد. و مهترین ایراد این بود که رهیافت مشخصی ارائه نداده و در این باب به طور ضمنی و کلی، ایده مباحث میان رشته ای و پژوهشهای بومی و اصلاحات فرهنگی مطرح شده اند. در پستهای بعدی درباره نسبت ما و تکنولوژی و ذاتی بودن یا نبودن مضرات آن، با نگاه قرآنی و حدیثی بیشتر صحبت خواهم کرد.
مطالب پرونده مجله سوره رو میتونید از اینجا مطالعه نمایید. به خصوص مطلب «مهندس یا کشاورز؟»