از حسن بن احمد مکتب روایت شده که وى گفت: من در مدینة السلام (بغداد) بودم، چند روز قبل از اینکه على بن محمد سمرى وفات کند در میان مردم ظاهر شد و توقیعى را هم که در دست داشت براى مردم بیرون آورد و نسخه توقیع از این قرار بود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اى على بن محمد سمرى خداوند تو را جزاى خیر دهد و اجر دوستانت را در باره تو زیاد گرداند، تو تا شش روز دیگر بیشتر زنده نیستى، اکنون خود را آماده مرگ کن و کسى را هم وصى خود قرار نده زیرا غیبت تامه رسید و دیگر تا مشیت خداوند قرار نگیرد براى من ظهورى نخواهد بود، و ظهور من بسیار بطول خواهد انجامید تا آنگاه که دلها قساوت بگیرد و زمین از جور و فساد پر گردد.
پس از من شیعیانم خواهند آمد و مدعى رؤیت خواهند شد، هر کس قبل از خروج سفیانى و صیحه آسمانى مدعى رؤیت گردد مفترى است و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلىّ العظیم.
راوى گوید: ما از این نامه و توقیع نسخه برداشتیم و از نزد وى بیرون شدیم و چون روز ششم فرا رسید بار دیگر مراجعت کردیم در حالى که وى جان میداد، گفتند وصى تو کیست؟ گفت: خداوند امر خود را به آخر میرساند، و این آخرین کلامى بود که ما از وى شنیدیم، پس از این غیبت کبرى پیش آمد که ما هنوز در آن هستیم و خداوند هر گاه ارادهاش تعلق گیرد وسیله ظهورش را فراهم میکند.
(زندگانى چهارده معصوم علیهم السّلام، ص: 571)
حاشیه نوشت:
فقط قیام حسینی است که در هم کنندهی قساوت و جور و فساد بوده و هست و خواهد بود... .
آجرک الله یا صاحب الزّمان