روزى عدّهاى از شیعیان، در نزد امام باقر علیه السّلام بودند و امام علیه السّلام، آنان را پند میداد و [از گناهان] بر حذر میداشت و حال آن که، آنان غافل بودند و سرگرم خویش. این مطلب حضرت را خشمگین ساخت، پس کمى سر به زیر انداخت آنگاه سرش را بلند کرد و رو به آنان فرمود: به درستى که اگر گوشهاى از سخن من، در قلب یکى از شما، جاى گرفته بود، همانا جان باخته بود.
هان! اى سایههاى بیروح و اى فتیلههاى خاموش! گویا شما، چوبهاى تکیه داده شده بر دیوار و بتهاى دست ساخت، هستید. آیا طلا را از سنگ بر نمیگیرید؟، آیا از نور تابان، پرتو نمیگیرید؟ آیا لؤلؤ از دریا به دست نمیآورید؟ سخن درست را از هر آن که گفت، بستانید هر چند خودش، بدان عمل ننماید. چرا که خداى میفرماید: «به سخن گوش فرا میدهند و بهترین آن را پیروى میکنند» [زمر 39، آیه 18].
واى بر تو اى فریفته! آیا کسى را که به دو [چیز] ناپایدار میدهى و او [چیز] پایدار میبخشدت را شکر نمیگزارى؟ یک درهم از بین میرود و در برابرش ده تا هفتصد درهم که چندین برابرش است، از جانب بخشندهاى ارجمند، باقى میماند، خداوند هنگام پاداش، به تو میدهد. اوست که به تو غذا میدهد و سیرابت میکند و تو را میپوشاند و تندرستت میدارد و تأمینت میکند و از آن کس که به هراس میاندازدت حفظ میکند و آن کس که در شب و روز، تو را نگهدارى میکند و هنگام بیچارگى، پاسخت میگوید و در آزمونگیرى از تو، خواهان رشد توست؛ گویا تو شبهاى گرسنگى و ترسَت را از یاد بردهاى که او را فراخواندى و او پاسخت داد، با نیکو احسانى که بر تو نمود، سپاسش را واجب ساخت؛ پس تو او را در میانه جمعى که به یادشان بودى فراموش کردى و در آنچه فرمان داد، به مخالفت برخاستى. واى بر تو! به راستى که تو دزدى از دزدان گناه هستى. هر زمان که شهوت یا دستیازى به گناه، بر تو پیش آید، به سویش شتابى و با نابخردى خویش، بدان گناه، پردازى و مرتکبش شوى چنان که گویى تو در دید خدا نیستى و یا گویى خدا در کمین تو نیست. اى جویاى بهشت! چقدر خوابت طولانى و مرکبت آهسته و همّتت ضعیف و ناتوان است. پس خدا را [شگفتا] از این خواهنده و درخواست. و اى آتش گریز! چه شتابان مرکبت را به سوى دوزخ، مىتازانى و چه پرتلاش اسباب فرورفتن در آتش را گرد هم مىآورى.
بدین گورها نگاه کنید که همانند سطرهایى در پیشگاه خانها رقم خوردهاند [و آرمیدهاند]، خطوط گورهاشان نزدیک هم و مزارشان در کنار یک دیگر ولى دیدارشان دور از هم است. آباد نمودند و خراب کردند. [در گرد هم] آرام گرفتند و پراکنده گشتند، سکنى گزیدند و بیقرار گردیدند، اقامت گزیدند و راهى شدند؛ پس چه کسى شنیده است نزدیکى دور را و دورى نزدیک را و بنیانى ویران و آرامى بیمناک و مقیمى بیقرار و ماندگارى راهى شده را جز از اهل قبور؟
اى فرزند سه روزه [دنیا]: روزى که در آن زاده شدى و روزى که در گور فرو افتادى و روزى که از گور به نزد پروردگارت درآیى.
واى چه روز بزرگ [و هولناکى] است. اى نیکو قامتان و اى اشتران آرام گرفته در کنار آبشخور! چرا من تن شمایان را آباد و دلهایتان را ویران مىبینم. هان! به خداى سوگند اگر آنچه را که باید ملاقات کنید، و آنچه را که به آن باز خواهید گشت، به چشم ببینید، بیتردید خواهید گفت: «کاش بازگردانده میشدیم و [دیگر] آیات پروردگارمان را تکذیب نمیکردیم و از مؤمنان میشدیم» [انعام 6، آیه 27].
آن بزرگ گوینده فرمود: « [ولى چنین نیست] بلکه آنچه را پیش از این نهان میداشتند براى آنان آشکار شده است و اگر هم بازگردانده شوند قطعا به آنچه از آن منع شده بودند برمیگردند و آنان دروغ گویند» [انعام 6، آیه 28].
منبع:
تحف العقول-ترجمه حسن زاده، ص: 515