«آرمان‌شهر»

...گویند قافله‌ای در راه است... (شهید آوینی)

«آرمان‌شهر»

...گویند قافله‌ای در راه است... (شهید آوینی)

بسم ربّ الشّهداء و الصّدیقین

کربلا، ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر. ما می‌آییم تا بر خاک تو بوسه زنیم و آن‌گاه روانه‌ی دیار قدس شویم. (شهید آوینی)

تبلیغات

Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سرمایه» ثبت شده است

✅ چه کسانی نیاز دارند ما باور کنیم «رشته های نوین علمی نو دنیای ما را تغییر خواهند داد»؟

✍️ نویسنده: محمدقائم خانی

💢 «رشته های نوین علمی دنیای ما را تغییر خواهند داد.» این جمله با بسامد بالایی از منابع مختلف شنیده می شود. این گزاره چه نوع گزاره ای است؟ توصیفی است یا تبشیری؟ تبلیغی است یا علمی؟ شاید اگر این گزاره صرفا از رسانه ها یا بنگاه های اقتصادی شنیده می شد، این قدر قابل تأمل نبود. حتی اگر این گزاره صرفا جمله ای تزیینی در ارائه های علمی دانشمندان بود، باز هم می شد از کنارش گذشت، چون چندان به خود رشته های علمی نوین ارتباطی نداشت. ولی دقت در کانون علمی مرتبط با این فناوری ها نشان می دهد که بحث خیالی فراتر از حواشی دنیای علم است.

💢 امروزه چنین رویکردی وارد متن علم شده و چون روحی دمیده شده در کالبد علم، جهت گیری کلی آن را تعیین می کند. تأمل در کتب و مقاله های منتشره در رشته‌های نو، شکاف بزرگی را بین ادعاها و یافته های علمی نشان می دهد. این شکاف چنان عمیق است که به راحتی می‌توان نوعی «اغراق» را در نتیجه گیری ها مشاهده کرد. یافته های علمی بسیار محدودند و سطح کوچکی از مسأله را پوشش می دهند، ولی ادعاها بسیار کلی و فراگیر هستند به گونه ای که با ادعاهای فلاسفه بزرگ قرون گذشته قابل مقایسه اند. این در حالی است که پیچیدگی و تنوع متغیرهای موجود در این رشته ها، بسیار بیشتر از رشته های علمی متعارفی است که تا نیمه اول قرن بیستم رشد کرده اند. در عین حال با وجود مسأله های سخت تری که دانشمندان با آنها مواجه اند، ادعاها نسبت به گذشته بزرگ تر شده اند. چه چیزی باعث شده خود دانشمندان در متون علمی (و نه سخنرانی های عمومی) به اغراق روی بیاورند؟

💢 خوب است قبل از پاسخ به این پرسش، مقایسه ای بین وضعیت علم در دو مقطع از تاریخ مدرن و نسبتش با حوزه های دیگر انسانی داشته باشیم؛ یکی انتهای قرن نوزده و ابتدای قرن بیست، و دیگری انتهای قرن بیست و ابتدای قرن بیست و یک. انتهای قرن نوزده و ابتدای قرن بیست، زمانی است که دنیای علم تغییرات بزرگی را تجربه کرد. توجه به تاریخ اروپا نشان می‌دهد که این تغییرات، اثرات بسیار بزرگی در حوزه های دیگر انسانی چون فلسفه، هنر و ادبیات و شاخه های مختلف علوم انسانی گذاشت و به تغییرات مهمی منجر شد. بررسی ها نشان می‌دهد که اثرگزاری علم به خاطر الهام بخشی آن در حوزه معرفت و یکه تازی در تغییر حوزه های انسانی در نسبت با طبیعت است. حتی در حوزه های ظاهرا غیرمرتبط هنری و ادبی با علم هم مکاتب مهمی ملهم از نظری های جدید علمی ایجاد شد و گسترش پیدا کرد. هستی شناسی به شدت تحت تأثیر علم بود و بر همه حوزه های دیگر هم تأثیر می گذاشت، هرچند آن حوزه ها مستقیما به «معرفت مدرن» مربوط نمی شد.



💢 اما امروزه مکانیزم تغییرات در حوزه های مختلف تغییر کرده و وحدت قرن نوزدهمی خود را از دست داده اند. منطق اصلی تغییر و پیشرفت در حوزه های مختلف، امکان ایجاد خلق پول و منفعت است. به همین دلیل تنها آن قدری از علم تأثیر می پذیرند که به کاربردی شدن و سودآوری در آن حوزه کمک کند. هرچند هنوز هم علم مهمترین حرف را در هستی شناسی می زند، ولی این تسلط به هیچ وجه مسیر دیگر حوزه های مرتبط با آن را هم تغییر نمی‌دهد چه رسد به حوزه های دورتری چون هنر و ادبیات را. بنابریان می توان ادعا کرد که علم الهام بخشی شدید یک قرن پیش خود را از دست داده و ختی برای ادامه حیات خود نیز باید کارآمدی خویش را در رفع مشکلات معمول و مسائل جاری انسانی نشان بدهد.

💢 از طرف دیگر پیچیدگی مسائل علمی و موضعات خاص آن به گونه ای است که امکان ادامه پیشرفت علم بدون توجه سرمایه داری را از بین برده است. در حالی که یک قرن پیش نوعی استقلال در علم دیده می شد به گونه ای که امکان تغییرات بزرگ را توسط افراد یا حداکثر جمع های کوچک به وجود می آورد. اما امروزه برای پژوهش های متوسط علمی هم نیاز به سرمایه گذاری بزرگ هست و هدایت کلان پروژه ها تنها توسط سرمایه داری جهانی انجام می شود. سرمایه داری هم در این زمینه کاملا بی رحمانه عمل می کند. یعنی تا وقتی یقین نکند که پیگیری یک برنامه پژوهشی به کابردی خاص (حداقل در طولانی مدت) منجر نمی‌شود، سرمایه را سمت آن بخش هدایت نمی کند. بنابراین نیاز شدید دانشمندان به سرمایه از یک طرف و امساک سرمایه داری از خرج پول در حوزه هایی که احتمال کابردی سازی هم در آنها پایین است از طرف دیگر، اثبات کارامدی نظریه های علمی در حوزه های مختلف اقتصادی-اجتماعی را به ضرورتی اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است. امروزه هر دانشمندی باید بتواند سرمایه گزاران خصوصی و دولتی را متقاعد کند تا پولشان را در پروژه های او سرمایه گذاری کنند. به همین دلیل است که تبلیغات از امری حاشیه ای گذر کرده و وارد متن علم می شود تا امکان حیات علم وجود داشته باشد.

💢 در اثر چنین شرایطی است که اغراق در توان توجیه معرفتی و کاربرد ابزاری هر نظریه علمی، بخشی اصلی از کار دانشمند می‌شود تا بقای او را در عرصه رقابت وحشتناک امروز دنیای سرمایه داری تضمین کند. چنین می شود که دانشمندان هم در متنون علمی خود راه اغراق پیش می گیرند و نتایج دلخواه را در پی یافته های تنک یا حداکثر معمولی می آورند، و هم در سخنرانی ها و برنامه های رسانه ای ظهور دنیای جدیدی را نوید می دهند. اما به این مسأله توجه ندارند که این واگرایی و سودانگاری غیررسمی ضربات عمیقی به پیکره علم وارد کرده و راه های اصلاح این حوزه استراتژیک انسانی را مسدود می‌کند.

#رشته_های_نوین_علمی
#سرمایه_داری
#بازار
#پیشرفت_علم



✨ کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development
@mohajer_ThinkTank

‌ ‌
۱۲ خرداد ۹۶ ، ۰۵:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر