سه شنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۵۱ ق.ظ
وقتی خبر برخورد با بانوی آمر به معروف و ناهی از منکر در موضوع حجاب رو خوندم، تصمیم گرفتم به جای تحسین و تحلیل اجتماعی از شجاعت آن خانم ناهی از منکر و یا تقبیح و ابراز حس برائت نسبت به کار اطرافیان که فقط واستادن و نگاه کردن و تحلیل اجتماعی این بیتفاوتی (که در جای خودش لازم هست)، تحلیلی مبتنی بر عقل و نقل دربارهی اصل موضوع بنویسم. از طرفی شهادت امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام هم هست و از خطبه نهج البلاغه گفتم تا به کلام معصوم نورانی شویم.
نخستین استدلالی که درباره موضوع اجباری بودن حجاب میشه و از جمله در خبر اخیر وقتی دقت کردم و چند جای دیگه که خاطرات رو میخوندم، اینه که به بدحجاب تذکر داده میشه که بالاخره ما شهروند این مملکت هستیم و مملکت قانون داره... لذا باید به قانون احترام گذاشت و حجاب رو رعایت کرد... شکی در درستی این حرف نیست، اما سؤال اینجاست وقتی یک جوان بدحجاب (اعم از مرد و زن) میتونه با دقت در پوشش، و نپوشیدن مانتوهای تنگ، زیبایی و وقارش رو همچنان حفظ کنه، چرا اصرار داشته باشه به پوشش زننده و یا با جلوه آسیب زننده (چه خودش و چه دیگران)؟ طبعا برخورد قانونی بر عهده دستگاههای ذیربط هست، ولی من میخوام از یه زاویه دیگه به قضیه نگاه کنم... به نظرم صحبت از قانون باید در مرحله آخر عنوان بشه با مطالعه و سرمشقی که در روایت ذیل داشتم:
امام حسین (سلام الله علیه) در روز عاشورا در مرحله آخر، بعد از اینکه هیچ چیز تأثیر نکرد، فرمودن:
... (اى گروه شیطان) اگر شما را دین نیست و از روز قیامت نمیترسید، آزاده باشید و باز گردید به انساب خود اگر شما اعراب هستید.
یعنی اگه دین شما براتون حجت نمیاره، حتی اگه به قوانینی که مورد پذیرش عقلا از پدرانتون بوده پایبند باشید، دست از جنگ باید بردارید.
.
.
... در مورد حجاب نیز من این طور فکر میکنم؛ که نباید سریع رفت سراغ استناد به قانون، چه اینکه برخی افراد به خاطر جهل و ناشناخته بودن ثمرات حجاب و پیامدهای بدحجابی و یا ترس از جو جامعه یا از روی هوا و هوسِ جوانی و نه با قصد قانونشکنی این خطا رو مرتکب میشن... و بلکه بشه با راهنمایی از جنس خود دین و مذهب، تأثیر گذاشت.(همان طور که امام ابتدا با ادبیات درون دینی، افراد رو نصیحت کردند و بعد ارجاع دادن به سنتهای خوب در انساب اعراب) اینکه در مرحله نخست، چه بیانی اثرگذار تر هست، دوستان استاد ما هستند؛ مثلا با گفتن سیره و نام حضرت زهرا سلاماللهعلیها و معرفی ایشون به عنوان الگوی یک زن کامل یا گفتن از حجاب در سایر ادیان الهی و ... احتمالا اثر بهتری بشه گذاشت. (البته بنده در موارد خاصی که خبرش بیرون اومد اظهار نظر نمیکنم و به طور کلی میگم، و در اون شرایط خاص نبودم)
اما اگه بخوام استدلالی نگاه کنم، یکی از بهترین استدلالها رو در کلام امیرمؤمنان یافتم. امام علی (سلام الله علیه) که خود حاکم جامعه اسلامی بودن در خطبه 40 نهجالبلاغه فرمودهاند: (قریب به مضمون)
« (به ناچار) برای مردم یا امیر نیک یا امیر بدکار باید باشد. اگه امیر نیک باشه، در مملکت یه سری تکالیف داره مثلا مالیات بگیره، امنیت برقرار کنه، حق ضعیف رو از قوی بگیره، با دشمنان مبارزه کنه...
و همه اینا باید باشه تا اینکه از جمله در فرمانروایی او، مؤمن از شر بدکار در امان باشد...(یُستَراحَ مِن فاجر) »
امیرالمؤمنین یه جامعه با امیر نیک رو توصیف میکنه. میفرماید توی جامعهای که امیرش نیک هست، بالاخره مؤمن یه سری انتظارات طبیعی داره، دلش میخواد از شر بدکار راحت باشه و بتونه کار خودش رو بکنه (یعمل فی إمرته المؤمن). در ادامه مثال میزنم: (مرد)دلش نمیخواد مناظر محرک به او تحمیل شود... و یا (زن) نمیخواد خیانت ببینه...دلشون میخواد آرامش روانی حاکم بشه. بالاخره حق طبیعیشون هست دیگه...!
و از حاکمش هم انتظار داره این رو برقرار کنه. لذا در جکومت امیر نیک، باید راحتی(ظاهری) فاجر گرفته بشه. از این روست که مسیحی و یهودی هم باید برای حفظ راحتی مؤمن در جامعه اسلامی اجبارا به حجاب پایبند باشه...
بگذریم به نظر میرسه با وجود آمار طلاق، در شر بودن بدحجابی شکی وجود نداشته باشه...
----------------------------------------------------------------------------------------------
پ.ن:
بهتر دیدم متن خطبه 40 نهجالبلاغه رو بنویسم تا سوءتفاهمهای احتمالی پیش نیاد!
(...) مردم به زمامدارى نیک یا بد، نیازمندند، تا مؤمنان در سایه حکومت، به کار خود مشغول و کافران هم بهره بجوید، و مردم در استقرار حکومتش، زندگى کنند، به وسیله حکومت بیت المال جمع آورى میگردد و به کمک آن با دشمنان میتوان مبارزه کرد. جادّهها امن و امان، و حقّ ضعیفان از نیرومندان گرفته میشود، نیکوکاران در رفاه و از دست بدکاران، در امان میباشند (...) منتظر حکم خدا در باره شما(اشاره به خوارج) هستم. [و نیز فرمود:] امّا در حکومت پاکان، پرهیزکار به خوبى انجام وظیفه میکند ولى در حکومت بدکاران، ناپاک از آن بهرمند میشود تا مدّتش سر آید و مرگ فرا رسد.
---------------------------------------------------------------------------------------------
بعد نوشت:
*معنای «نظم امرکم» در وصیتنامه امیرالمومنین چیست؟*
تحلیل خواندنی رهبر معظم انقلاب
«همه مخاطب کلام امیرالمومنین علیهالصلاة و السلام هستیم. میفرماید: *«همه شما را توصیه میکنم.»* به چه چیز؟ *«بتقوی الله.»* مجددا «تقوا». اولین و آخرین کلمه امیرالمومنین علیه السلام، تقواست. به دنبال آن: *«و نظم امرکم.»*
نظم امرتان. یعنی چه؟ یعنی همه کارهایی که در زندگی میکنید، منظم باشد؟ معنایش این است؟ ممکن است معنایش این هم باشد. نفرمود«نظم امورکم.» کارهایتان را منظم کنید. فرمود «نظم امرکم.»
آن چیزی که باید منظم و محکوم نظم و انضباط باشد، «یک چیز» است. «نظم امور» نفرموده است. فرموده است: «نظم امرکم.» انسان میفهمد این نظم امر، عبارت از *امری مشترک بین همه است*.
بنظر من میرسد که «نظم امرکم» عبارت از اقامه نظام و حکومت اسلامی و ولایت اسلامی باشد. معنایش این است که با قضیه حکومت و نظام، منطبق با نظم و انضباط رفتار کنید و بلبشو نباشد.»
۱۳۷۲/۱۲/۱۳
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
۹۲/۰۵/۰۸
۰
۰
پاسخ:
1- اینکه قطعا بدتر از این خواهد شد؛ به نظر من کامل نیست... بدی بدتر خواهد شد و خوبی هم خوب تر...
موج اسلام خواهی در دنیا داره مردم رو بیدار میکنه و ما میخواهیم به قول امام خمینی، پرچم لاإلهإلاالله رو بر قلل جهان برافراشته کنیم...
2- گاهی اوقات هم به جای محبت کوچیک، اخم یا اوقاتتلخیکردن کارسازه!
- - - - -
ببخشید که قسمت هایی که خیلی به مطالب پست ربط نداشت، و شخصی بود، ستاره دار کردم!
پاسخ:
سلام، نظر لطف شماست.
بیشتر مینویسم تا یادم بماند و فراموش نکنم.
درسته، وقتی انسان
حقوق و ارزش خودش رو با ضدش اشتباه میگیره، کارش سخت میشه؛ اما نباید ناامید هم
بود... حداقل از این جهت که فرصتی برای افراد اصلاحطلبنما به وجود بیاد و مسجد
ضرار بسازند و…
فرمایش شما بنده رو
وادار کرد تا برم درباره قضیهی «توبهی جمعی قوم حضرت یونس»، تحقیق کنم تا از
تجربه شون درس بگیرم:
فَلَوْ لا کانَتْ
قَرْیَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إیمانُها إِلاَّ قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا
کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَتَّعْناهُمْ
إِلى حین
پس چرا هیچ
شهری نبوده است که [ اهلش ] ایمان بیاورد تا ایمانشان به آنان سود دهد؟ مگر قوم
یونس که وقتی ایمان آوردند ، عذاب رسوایی را در زندگی دنیا از آنان برطرف کردیم و
آنان را تا پایان عمرشان [ از الطاف و نعمت های خود ] برخوردار نمودیم. (یونس، آیه 98)
حتی اگه نشه کاری کرد
و حتی اگه وضع از این بدتر بشه؛ شاید کمترین ثمره امر به معروف و نهی از منکر،
نجات خود آمر به معروف و ناهی از منکر هنگام نزول بلاست:
فَلَوْ لا کانَ مِنَ
الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُوا بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِی
الْأَرْضِ إِلاَّ قَلیلاً مِمَّنْ أَنْجَیْنا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذینَ
ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فیهِ وَ کانُوا مُجْرِمین
پس چرا در میان امت هایی که پیش
از شما بودند ، مصلحانی دلسوز نبودند که [ مردم را ] از فساد در زمین بازدارند؟
مگر اندکی که [ به سبب بازداشتن مردم از فساد ] نجاتشان دادیم. و آنان که ستم
کردند دنباله رو [ و دل بسته ] چیزی از نعمت و ثروت شدند که در آن به سرکشی و
طغیان افتادند ، و آنان گنهکار بودند (هود، آیه 116)
پاسخ:
چی تموم میشه؟ بحث؟
إن شاء الله در دوران ظهور امام زمان مشخص خواهد شد...
تا قبل از اون بر اساس هرچی که از روایات فهمیدیم و تعقل کردیم موظفیم انجام بدیم. هم ما و هم فقیه. حتی اگه ناقص باشه.
پاسخ:
ببین خود امیرالمؤمنین فرموده من نمیتونم همه احکامی که پیامبر برای اسلام گفته، پیاده کنم چون مردم کشش ندارن و مثلا ممکنه بی دین بشن یا چون به خلیفه های قبلی عادت کردن، اگه بخوام اصلاح کنم گارد میگیرن.
حتی اگه مرز دستور رو نگفته باشن نیگاه میکنیم به کشش مردم! همین.
حالا یکی ادعا کنه من تحملم پایینه، باید از خجالتش دربیایم به شکلهای مختلف...
فیزیولوژیک رو مثال زدم... اینکه علم ممکنه بعدا نقض بشه واقعا خودش جای تفکر داره.
پاسخ:
حالا مگه چند نفر به خاطر روحیه تعبدی حاکم بر رساله، بدحجاب شدن. بیشتر بدحجابی ها به خاطر ماهواره است.
یه لحظه یاد حرف حاج حسین یکتا افتادم که شاید همین بدحجاب ها روز قیامت جلو ما را بگیرن... و بگن چرا ما رو درست اگاه نکردین و به ما نفهموندین که کارمون اشتباهه؟
پاسخ:
به نظر من کل حرفت اینه چون انسان حریص هست بر چیزی که ازش منع میشه. پس ما نباید چیزی رو به صورت دستوری منع کنیم.
خب فرض کن یه بچه 7 ساله میره سر شیشه نفت، و فکر میکنه آب هست. تو میگی مثلا باید براش توضیح بدیم که این نفته، آب نیست بعد برای اینکه حالیش بشه درش رو باز میکنیم تا بو کنه. خب اگه بچه عاقلی باشه، قبول میکنه اما اگه نباشه و خیلی هم تشنه باشه و به خاطر سرماخوردگی هیچ بویی نفهمه چه کار میکنی؟
خب شیشه رو بر میداری و میگی چند روز صبر کن بعدا خودت میفهمی. هر چقدر هم جلز و ولز کنه اهمیت نمیدی و بعد میری براش آب میاری. خب طبیعی هست که بچه کنجکاو میشه به خاطر اون نفت که ازش منع شده و احتمالا بهونه میگیره و با وجود آب، میگه من همون رو میخوام و غیره.
بعضی از احکام ما همین طوری هست. به قول حاج آقای پناهیان اینکه از نماز لذت نمیبری اشکال نداره یعنی اشکال داره ولی باید با همین زجر و سختی نماز بخونی تا آدم بشی. بعدا لذت میبری. به شخصه تجربه کردم. مثلا کوچیک تر که بودم با سختی دعا میخوندم چه برسه نماز. اما بعد از چند مدت(دو سه ماه) یه دفعه اوضاعم تغییر کرد...
یقین بدون مرز حجاب رو هرچقدر بگیریم، منع دستوری بالاخره باید یه جایی وجود داشته باشه.
حرف اسلام هم سر همین مرزه. اسلام میگه مرز روابط غریزی خانواده، غرب میگه دیسکو و بیرون دیسکو قانون میذارن.
در مورد نحوه برخورد و تبلیغ حجاب تا حالا حرفی نزدم تو کامنتها ولی به نظر من بهترین روش برای تبلیغ حجاب در جامعه کنونی ما با این اوضاع و شرایط، انتشار آفات بدحجابی هست. (وقتی آفات بدحجابی رو میگی یعنی داری نقص و ایراد بدحجاب ها رو به نوعی بهشون یادآور میشی و اینکه متوجه شون میکنی که حس بویایی شون از کار افتاده) یعنی اولویت با نفی باشه بعد اثبات خوبی های حجاب. مثلا این "وبلاگ موفقیت" خیلی نویسنده اش باحاله، اومده بود بدحجابی رو ذیل عنوان آلودگی های بصری از نظر فیزیولوژیکی بررسی کرده. البته فیلم سخنرانی دیدم، نمیدونم تو وبلاگش باشه یا نه.
برای آفات بدحجابی هم لازم نیست از عذاب فقط بگیم، مثلا این مدل احادیث که بدحجابی، به زیبایی پوست ضرر میزنه و غیره.
----------------------------------
علت سانسور کردنم، بی احترامی بود؛ اگه یادت نمیاد بهت میگم شامل کلمه «گند» بود.
پاسخ:
پرداختن به احکام طهارت هیچ عیبی نداره، عیب در کم کاری در احکام حکومتی است خب الان بر فرض اینکه بخوان اجماع کنن چند تا آیت الله میشناسی که صاحب نظر باشن در فقه اقتصاد و بانکداری اسلامی؟ تو برو حرفای امام رو بخون درباره خمس و زکات... ببین چطوری بهشون نگاه میکنه. میگه این خمس و زکات و صدقه ای که تو اسلام اومده و کلی جمع میشه روی هم برای چرخوندن یه مملکته...
درباره همین تعیین رؤیت هلال خود رهبری چندین سال پیش دعوت کردن از نماینده های فلان آقا و فلانی و غیره ... .
تو هم نگرش به حجاب رو خیلی جدی گرفتی. من میگم بر فرض اینکه مرز و بیاریم رو حجاب کنیز، اون وقت چه تضمینی هست که این مرز به خاطر لذت طلبی و حرص باز تغییر داده نشه بعد از چند سال. اصلا بگیم دو دسته با کلاس و بی کلاس. با کلاسها چادری و یا مانتویی مناسبند. بی کلاس رو بگیم مثل چی ؟ چه حجتی داری براش ؟ چه تضمینی داری برای عوض نشدنش؟
درباره رساله حرفت رو قبول ندارم... و این ادبیات هم تا حدی برگرفته از احادیث است... البته بیشتر اجوبة الاستفتائات آقا رو میگم. و این رساله ها قبل از جمهوری اسلامی و قانون حجاب هم بوده.
مسائلی مثل خمس و زکات و امر به معروف و غیره تا حد زیادی وجود داره.
آمار گرفتی که میگی بچه مذهبی ها به بدحجابها نگاه نمیکنن؟! اصلا بچه مذهبی ها نگاه نمیکنند! (یا حداقل توجهی ندارند) همین نگاه نکردن بعضی وقتها باعث ناراحتی میشه... هم برای خودم پیش اومد تو دانشگاه و هم بقیه رو دیدم... میتونی به وبلاگ یاسین بری یه پست گذاشته تو این زمینه.
من به دید حقارت نگاه کردن رو کامل قبول ندارم. ضمن اینکه حجتی هم براش نداریم. و اون برای جاهای خاصه. مثلا یکی چند بار نامه نوشت به امام باقر و فحش داد. امام دفعه بعد به رو آورد و گفت در اندازه تو همین بس که بینی ات را نزد ما به خاک بمالی.
به شخصه یک جایگزین خیلی خوب برای برخورد با بدحجاب یافتم و اونم آیات قرآن... مثل این آیه : کل شئ هالک إلا وجهه
مگه قرآن چی میگه درباره حجاب؟ میگه چشم هایتان رو فرو ببندید. پس اینم حساسیت زاست؟ اتفاقا خود قرآن میگه من به آدم مریض و معاند ضرر هم میزنم
مثل بیماری که دکتر خوشمزه ترین غذای دنیا رو از اون منع کرده... چقدر بدبخت باید باشه که جنبهی قرآن رو نداشته باشه. مثلا دیدم طرف با خوندن "اولئک کالأنعام" بهش برخورده بود...
---------------------------------------
از بحث اصلی دور نشیم.
پاسخ:
آرامش هدف خلقته، برای چی جدی نگیرم؟
الان تو حجاب قرون وسطی در اروپا رو نگاه کن و با الان مقایسه کن، این آزادی دادن ها به کجا رسیده؟ مگر اینکه بگی آزادی کنترل شده. که باز برمیگردیم به حدود کنترل!
در مورد اینکه زن بیاد بیرون، بیشتر منظورم اجتماع مردان بود. و این رو به عنوان یه جامعه آرمانی گفتم. وگرنه به شخصه قبول دارم زن چادری اگه جذبه داشته باشه(با وقار و متین) و بیاد جاهایی که گناه به طور علنی انجام میشه مثل پارکهای دوست دختر و پسر، یه عده دست و پاشون رو جمع میکنن و این مفیده(خب توی جامعه آرمانی که دوست دختر و پسر نیست، لزومی هم نداره زن بیاد بیرون) در مورد همون سوراخ وسمبه های نکاح هم اگه جمع بشن باز قبوله، مسئله سر جمع شدنه. تا حدی هم طبیعی هست.
در مورد چرخیدن در سوراخ و سمبه های نکاح هم شخصا چیز بدی فی نفسه نمیدونم! اینکه باعث میشه آدم همتش همون رعایت خود احکام باشه و همتش خیلی منحرف نشه به سمت تلاش برای کسب تمتعات غریزی. یعنی همت آدم رو متعادل میکنه. اما بر عکس در احکام سیاسی به نظر میرسه خیلی دست و پا گیر نیست. نشون به اون نشونی که هزار و خورده ای ساله، در عمل حکومت اسلامی نداشتیم(گرچه نظریه ها بود) و امام خمینی اولین کسی بود که عمل کرد. و وقتی هم عمل کرد یه عده دست و پاشون بسته شد و شد آنچه شد.
احساس کردم بحث داره تموم میشه و کم کم هر کدوم به یه چیز برای خودمون رسیدیم.
تو میگی اگه حجاب برای آدما با کلاس میبود بهتر میبود. من به نظرت احترام میذارم و 100 درصد رد نمیکنم.
اما من نظرم همون چیزی بود که اتفاق افتاد. یعنی قانون اساسی به رأی گذاشته شد و غیره. برای جامعه آرمانی نظری نمیدم. گرچه حدس هایی میزنم.
پاسخ:
چرا برات غیر قابل قبوله که مرز دخالت حکومت در حدود حجاب به طور صریح در روایات و یا قرآن به ما نرسیده؟ (به ما نرسیده فرق داره با نیومده یا نیست)
من اصلا این حرفت رو قبول ندارم که گفتی اگه آرامش بخواد با این چیزا به هم بخوره بذار بهم بخوره. دو جمله آخر هم که گفتی نفهمیدم ناظر به همین مطلب بود که چه بسا زن شیعه ای به خاطر حجاب سر سری هم که داره نیفته تو وادی مدل و مانکن شدن.
منظورت این بود اگه آرامش از بین بره آدما قوی میشن؟ مثلا اون زن شیعه ی مانکن قوی تر میشه؟!
اتفاقا به شخصه خیلی با این موافقم که زنان رو اجازه ندیم بیان بیرون... ولی حیف که نمیتونم در عمل کاری کنم. از نظر علمی ثابت شده زن هرچه پوشیده تر باشه، زیبایی اش بهتر حفظ میشه! فکر کنم روایتی هم دیدم تو این زمینه.
در مورد اسلام شناسها که میگی بیان جمع بشن دور هم انگار تو باغ نیستی، اگه میخواستن جمع بشن و مشکلات حل بشه که تا حالا شده بود.
کاری ندارم به اینکه اختلاف بین علما رحمت است. گرچه یک معنی اختلاف، رفت و آمد هم هست.
پاسخ:
فرقی نداره، حرف خدا هم از طریق آیات و روایات به ما رسیده. سه جور مرز میشه تعیین کرد:
1- حداکثری: چادر و پوشیه
2- حداقلی: چیزی که تو عرف بهش میگن حجاب اسلامی، یعنی همون گردی صورت و غیره ولو با مانتو ولی نه چسب و نازک.
3- زیر حداقلی: یعنی چیزی که الان داریم میبینیم و متأسفانه کاملا سلیقهای شده.
قبلا هم گفتم از نظر عموم مؤمنین باید یکی از سه تای فوق تعیین بشه... (تو معیار دیگه ای سراغ داری؟) که به شخصه اولی رو میپسندم.
تو میگی سر لخت بودن صرف برهم زننده آرامش نبوده ولی مطمئن باش اگه تو یه جامعهی فرضی، پوشش حداکثری مبنا بود، حالت متوسط آرامش رو بهم میزد چه برسه به سر لخت بودن.
توی جامعه ای که دومی مبنا باشه، سومی آرامش رو بر هم خواهد زد و همین طور...
به قول یه بنده خدایی یه زمانی اگه بابابزرگامون آستین کوتاه میپوشیدن کلی خوش به حال مامان بزرگا میشد... ولی الان...
چرا یک زن مسلمان و حتی شیعه غیر ایرانی در کشورهای عربی تبدیل بشه به مانکن و مدل؟ اونجا که حساسیت جمهوری اسلامی وجود نداره
پاسخ:
خب توی قرآن خیلی چیزای دیگه نیست...
روایتی داریم که بیان میدارد: «علینا بإلقاء الاصول و علیکم بالتفریع»
یعنی کار معصومین اینه که اصول رو بگن و کار ما اینه که اصول را شاخه بندی کنیم...
اصل آرامش مؤمن هست(در جامعه ای که امیر نیک دارد)، فرعی که لازمهی این اصل هست، اینه که بخشی از خواهشهای غیر مسلمون، مسدود بشه.
پاسخ:
کل قرآن برای امنیت درون و آرامش هست. هدف خلقت، ایمان به خدا و امنیت هست.
یعنی میخوای هدف از وضع حجاب رو بگم؟
پاسخ:
قرآن حدود پوشش رو برای آرامش مرد یا زن مؤمن رو در اجتماع تعیین کرده. (بدون مد نظر داشتن حکومت)
حالا حاکم یا حکومت هم چون موظف هست آرامش مسلمانان رو تأمین کنه، همون حدود قرآن رو تعمیم میده به جامعه...
(برای تأمین آرامش کفار تضمینی وجود نداره چون تعریفشون متفاوته شاید بگن آرامش ما در لخت مادرزاد بودنه!!)
حالا اگه کسی إن قلت بیاره درون جمهوری اسلامی داره در حقیقت داره میگه قرآن به درستی مرز آرامش رو تشخیص نداده!! که این مردوده.
علت لزوم تعیین شدن حدود هم برای برقراری نظمه... اینکه سلیقه شخصی دخالت نکنه و مثلا یکی نگه آستین کوتاه هم عیب نداره... .
پاسخ:
مرز حداقلی رو از کجا تعیین کردی؟ چرا نمیگی آستین کوتاه هم عیب نداره؟
یادت باشه در حکومت نظامی(بلا تشبیه)، کسی نمیتونه تبصره بذاره که اگه خواستی از بقالی سر کوچه ماست بخری، استثنا قائل میشیم.
در مورد بخش رنگی شده قبل از این امام فرمودن ای مردم کوفه به من خبر رسیده که در شهر انبار یکی با 4000 نفر زده مردم رو غارت کرده (که من ننوشتم) و یه عده تو شام، دو تا زن رو غارت کردن...
اگر خطبه جنگی باشه، که به طریق اولی دخالت حکومت محسوب میشه... .
پاسخ:
مرز و حدود و شروطش رو گفتم، راحتی مؤمن یعنی (یستراح من فاجر) و "اعتنا" البته الان دیگه میشه "تجربه" هم افزود مثل همون آمار طلاق که توی پست اشاره کردم.
و نه تنها عقل خودم بلکه به نظر تمام عقلا، این حجاب کامل اسلامی است که موجب راحت بودن ذهن و غیره میشه
حالا میشه رفت تحقیق کرد بین مؤمنین و ازشون پرسید چه حجابی موجب راحت بودن شما در اجتماع میشه. نه تنها از مردان بلکه زنان مؤمن.
راستی این نکته رو کلا فراموش کردم تصریح کنم؛ که امیرالمؤمنین مستقیم نمیفرماید مؤمن باید راحت باشه، بلکه توی حکومت امیر نیک، حق ضعیف از قوی گرفته میشه، با دشمنان مبارزه میشه، مالیات گرفته میشه، راه ها امن میشه و... حتی کافر هم تا یه حدی بهره میبره(یستمتع فیها الکافر) همه برای اینه که مؤمن راحت باشه از فاجر.
من فکر میکنم راحتی مؤمن یه چیز عادی نیست که بگیم حالا اگه نشد تحمل میکنه، به نظر من اصلا یه "هدف" در امارت امیر بر هست... .
-------------------------
این روایت رو هم بخون؛ منبع: احتجاج-ترجمه جعفرى، ج1، ص: 386 ؛ قسمت مهمش رو رنگی کردم.
شاید روسری زن اهل ذمه هم قابل تأمل باشه؛ شاید. ولی من چیز بیشتری نمیدونم... بعدا از یک طلبه میپرسم.
... و به من خبر رسیده که گروهى از آن جماعت شامى حرمت یک زن مسلمان و یک زن ذمّى را شکسته و به حریمش تعدّى کرده و روسرى و گوشواره و زیور و زینت و خلخال و زیر لباس از سر و گوش و دست و پاى آنان گرفتهاند، و آن زن مسلمان در برابر این تجاوز چارهاى جز گفتن استرجاع (آرزوى مرگ) و به یارى طلبیدن مسلمین نداشته است، ولى متأسّفانه کسى به فریادش نرسیده و او را یارى نکرده است، و اگر فرد مؤمنى از این اوضاع بمیرد نزد من سرزنش نشود بلکه نیکوکار و محسن خواهد بود. چقدر جاى شگفتى دارد که دشمن در باطل خود اتّفاق دارد و شما در حقّ خود متفرّق و پراکندهاید! همانا شما خود را نشانه و هدف تیرهاى دشمن ساختهاید و به سوى آنان هیچ تیرى نمىاندازید، دشمنان شما پیوسته در صدد جنگ و حمله و تجاوزند ولى شما ساکت و آرام نشستهاید، و آشکارا معصیت خدا مىشود و شما به آن رضا دادهاید، دستهایتان در زیان و فقر فرو رود! اى مردمى که همچون شتران بیصاحب از هر طرف که جمع شوید از طرفى دیگر پراکنده و متفرّق خواهید شد.
پاسخ:
من دارم راجع به چرایی قانون بودن در جمهوری اسلامی حرف میزنم... ما ادعا نداریم حکومت اسلامی تشکیل دادیم، در اون صورت که اصلا رأی گیری نبود برای قانون اساسی؛ ما تلاش داریم حکومتمون رو متصل کنیم به حکومت امام زمان.
در مورد حکومتهای قبلی چون حاکم معصوم بود، در مورد حکومت اسلامی امام زمان هم ادعایی نکردم!
اصلا حکومت اسلامی اسمش روشه، از همون جایی که لزوم برپایی حکومت اسلامی رو فهمیدم، میگم حکومت وظیفه داره زنان مسلمان را مجبور به داشتن حجاب کنه.
بازم میگم به شخصه همون روایت برخورد زنان و مردان در بازار عراق رو کافی میدونم برای دخالت حکومت در حجاب اسلامی.
ناگفته نمونه تشکیل حکومت یه چیز عقلی هست و شاید هم غریزی حتی حیوانات هم میفهمن که باید رهبر گروه یا گلّه داشته باشن... بلا تشبیه.
پاسخ:
حرفم رو تحریف نکن. دقیقش اینه: همه زنان در نظام جمهوری اسلامی باید حجاب اسلامی داشته باشند. تا اونجایی که یادمه راجع به حکومتهای اسلامی قبل یا بعد اظهار نظر نکردم!
خب طبق این تعریف فوق که گفتم تاریخ انقضای کنیز گذشته... مشکلی هست؟
من هم از روی شواهدی که مطالعه کردم قبول دارم کنیز مجرد قبلا میتونسته سر لخت بیاد، ولی چه ربطی به زنان آزاد تهرونی ما داره؟
پس مثال تو چیزی رو نقض نکرد و کنیز رو میذارم کنار در بحث جمهوری اسلامی.
ولی هنوز حق داری از من اثبات بخوای.
اثبات هم دو قسمته:
1- برای زنان مسلمان که نص آیه و روایت داریم.
2- برای اهل کتاب و یا کفار هم سه چهارتا دلیل دارم:
اول: در جامعه، مؤمن باید راحتی داشته باشه از فاجر. (راحتی به معنای عام)
دوم: غیر مسلمانان در جمهوری اسلامی "بی اعتنا" نیستند
سوم: لزومی ندارد فاجر به بهره های مورد نظرش برسد... هر چند بهره طلب کند.
چهارم: ولی فقیه
دیگه نگفتم که خود اهل کتاب هم به حجاب پایبند بوده اند طبق همون دین خودشون.
حالا اگه تو فکر میکنی، سر لخت بودن فاجر، آرامش مؤمن را تحت تأثیر قرار نمیدهد... به نظر من غیر عقلایی است.
پاسخ:
وقتی امام دستور میده سر کنیزت رو بپوشان... یعنی کنیزی که ازدواج کرده نباید سر لخت بیرون بیاد... همین. پس نتیجه میگیریم کنیز مجرد احتمالا آزاد بوده بیرون بیاد.
اینکه زن مسلمان غیر کنیز و آزاد نباید سر لخت بیرون بیاد... به خاطر اینه که نص قرآن هست.
مثال نقضت قابل قبول نیست... چون تاریخ انقضاش گذشته. روایت تنه زدن رو برای اثبات دخالت حکومت در امور مربوط به عفاف آوردم.
از این نتیجه میگیرم حالا اگه یک زن مسلمانی آرایشش تو خیابون بد بود، گرچه تنه فیزیکی نمیزنه ولی به اندازه تنه زدن بی عفتی هست و کارش مورد انتقاد هست.
جنبه اجتماعی توش نمیبینم یعنی چی؟ مردان اجنبی اجتماع نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گقتم مرز اعتنا رو قانون تعیین میکنه، حواست باشه قانونی که توسط مردم به رأی گیری گذاشته شده. و الان سر لخت بودن بی احترامی به رأی مردم هست.
1400 سال پیش چیزی مثل قانون اساسی امروز، وجود نداشت که مردم همه بهش رأی داده بودند... یعنی یه حجت کمتر بوده، اون زمان آره نمیشد بگن ولی الان میتونم بگم قانون تعیین میکنه.
بگذریم قبول دارم باید فرا قانونی بحث کنیم... عقل من میگه در جامعه اسلامی سر لخت بودن زن، بی احترامی به مؤمن و مایه اذیت کردن است.
اولا تو از کجا میدونی قدیما کنیزا سر لخت بودن، جوونا اذیت نمیشدن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوما نمیخوای بگی که چون جوونا قدیم اذیت نمیشدن، الان هم تبعا نباید اذیت بشن؟
راستی کی گفته ملاک سرلخت بودن کنیز مجرد در اجتماع، اذیت شدن یا نشدن جوونا بوده؟
حتی اگه این هم باشه، من میگم الان چون کنیز وجود نداره، نمیتونی تعمیم بدی به زن مسلمان آزاد تهرونی !
(تهرانی رو برای ملموس بودن گفتم صرفا.)
پاسخ:
برای بحث مشکلی نیست... فقط و فقط وقتم خیلی تنگه... خیلی. سر فرصت جواب این کامنت رو میدم(احتمالا آخر هفته). به طوری که یه مرور هم روی کامنتهای گذشته بکنیم. در کل به جای خوبی رسیدیم، به سرنخ اختلاف نظرها.
ببین بیا یه بار برگردیم به حرفایی که زده شد.
تو میگی بر اساس اینکه کنیزها میتونستن سر لخت بیان بیرون و اینکه نگاه به موی کافر حرام نیست، نتیجه میگیریم افرادی که کلا شأن پایینی دارند میتوانند در جامعه اسلامی سر لخت بیان بیرون. ضمن اینکه حدیث و یا آیه صریحی نداریم که بگه در جامعه اسلامی همه باید حجاب کامل داشته باشند.
آیا واقعا اینجا خودت بر اساس دین نظر دادی؟
بعد الان گفتی برای مسلمان هم ظاهرا اشکال اجتماعی ای وجود نداره سر لخت بیاد بیرون.
خب این دوتا با هم نمیخونن...
اولا اجتماع به قول خودت ملاک نیست و ملاک دینه... دوما مسلمان شأنش پایین نیست که بتونه سر لخت بیاد بیرون.
و اگه مسلمانی هم بخواد سر لخت بیاد بیرون باید کنیز و مجرد میبود
و چون الان دیگه کنیز و برده منسوخ شده، دلیلی نداریم به زن مسلمان مجرد بگیم اشکال نداره سر لخت بیا بیرون. سوما روایت امیرالمؤمنین خطاب به اهل عراق رو برات نوشتم در مورد بازار... من توی حداقلی ترین حالت فرض کردم مخاطبش فقط مسلمانان هستن.
اینکه میگم مجرد بر اساس این حدیث در عیون اخبارالرضا علیه السلام هست:
... و سؤال کردم از آن حضرت از کنیزى که از صاحب خود داراى فرزند شده است آیا میتواند سر برهنه میان مردان اجنبى درآید؟ فرمود: باید سر خود را بپوشاند.
این روایت خودش خیلی میتونه جای بحث داشته باشه، فعلا کاری ندارم... و اگه همین رو بذاری کنار روایات دیگه...، وضع خیلی پیچیده میشه. اینجا من دیگه هیچی حرفی ندارم بزنم.
ببین ما داریم خیلی با روحیه اخباریگری بحث میکنیم... من این رو قبول ندارم. باید عقل رو بیاریم وسط.
من یک سؤال دارم بر چه مبنایی اصلا کافر رو به کنیز ربط میدی؟
کنیز شأنش پایینه، قبول... سر لخت هم بیاد بیرون. ولی دلیل نمیشه کافر بتونه سر لخت بیاد بیرون، برای کافر خود بی اعتنا بودنش به دین میتونه دلیل باشه که سر لخت بیاد بیرون (نه پست بودنش)... کما اینکه در روایتی به این مطلب اشاره شده.
حالا اگه کافری پیدا شد که دیدی اعتنا میکنه چی؟ کما اینکه سالهای اول انقلاب بسیار اعتنا میشد... حالا ما مجبور کنیم اعتنا نکنه! مرز اعتنا رو قانون تعیین میکنه. پرسیده بودی کی تعیین میکنه بی احترامیه؟ من میگم در درجه اول عقل. حرفی هست؟
پاسخ:
لینکها رو دیدم ولی خب در احکام قضیه فرق میکنه...
حجاب شل تر برای مسلمان که کلی اشکال داره ولی برای کافر چون مصداق بیاحترامی به مؤمنین هست، باید تن بده.
فرق نظر من و تو همینه. اتفاقا من میگم آرامش ولو به مرور به هم میخوره.
من نوعی اگه ببینم یه کافر بدون توجه به مؤمنین جامعه اسلامی، سر لخت میاد بیرون یا روزه خواری میکنه یا با نامزدش شوخی میکنه، ناراحت میشم... حالم گرفته میشه!
بازم میگم فقط حجاب که نیست. اون وقت اگه کافر بگه مجوز مشروب فروشی هم بدین، اون وقت چی؟ میگی تو عیب نداره چون شأنت پسته برو هر کار مخوای بکن؟
بعد اگه بگی عرف نیست، میگه کم کم مجوز بدین، عرف میشه!
اینکه میگی چه اشکالی داره مجاز باشه... اشکالش همینه. کافر ادعا میکنه بذار تو احکام دیگه شأن من پست باشه، عیب نداره!
مگه اندلس چطوری از دست مسلمونا گرفته شد؟ از طریق سرایت.
اصلا فرضت محاله. توضیح بده که فرهنگ مردم تحت چه فرایندی میتونه ایجاب کنه که سر لخت بودن توش تحریک آمیز نباشه؟ من فقط حکومت امام زمان رو شاید بتونم متصور باشم. گرچه مطمئن نیستم. البته به نظر من یه بخشی از موضوع اعتباری هست. مثل ازدواج که با صیغه و اذن پدر و یه سری شروط دیگه اعتبار پیدا میکنه. قانون و اعتبار جامعه اسلامی باید محترم شمرده بشه نزد همه.
لینک آخری که گذاشتی خیلی بحث داره و چون به بی اعتمادی شناخته شده است، حذف کردم، چون حوصله نداشتم بحث کنم روی موارد إن قلت آمیزش.
پاسخ:
آیه اش رو بگو.
از اینکه نگفتن به موی کافر نگاه نکنید، نتیجه میگیری فساد سر لخت گشتن کافر در مملکت اسلامی به کسی سرایت نمیکنه ؟
کی تضمین کرده تأثیر چندانی روی مؤمن نداره ؟
میدونم خشک باشه سرایت نمیکنه... ولی اگه تر بود مجبور نمیکنی طرف بیاد تو خشکی ؟!!!!!
برگردیم به پُست، مؤمن باید آرامشش حفظ بشه یا نه...
اصلا مو هیچی. کافر میگه تو که خشکی بذار لخت مادر زاد بیام تو جامعه اسلامی تون... اینجا مجبورش نمیکنی ؟
بعدشم بحث رو انقدر حداقلی نکن... مشکل جامعه ما الان کافرای سر لخت نیست. مسلموناشه...
پاسخ:
اولا برده رو با اسارت قاطی نکن.
دوما خب به تدریج اگه بی حجابی زیاد بشه... و قبحش ریخته بشه و داستان اندلس تکرار بشه چی؟
سوما مگه احکاممون فقط حجابه ... بذار یه مثال شاذ بزنم.
فرض کن با یه اهلکتاب میری استخر. بعد دین اون احکام طهارت نداره... آیا به او گوشزد نمیکنی که ما یه چیزی دارم به اسم نجس و پاکی!
و اگه ببینی جایی رو نجس کرد، آیا مجبورش نمیکنی از استخر بیاد بیرون.
یا میگی تو همین طور پست بمون.
تمام مسئله اینه پستی قابل سرایت هست. (مثل نجاست)
پاسخ:
این حرفت خیلی قابل تأمله... خیلی. باید تحقیق کنم بیشتر.
البته منظورم از خرید و فروش کنیز یا برده، زمان خودمون بود. حرفم اینه تو که میگی خدا با موی کنیزها مشکل نداره، اصلا توی اصل برده داری إن قلت هست.
همین که میگی سطح فرهنگی شون پایینه، یعنی مشکل. خودت هم میدونی. به نظرت چون سطح فرهنگی پایینه یعنی یه مشکل حادتر وجود داره، میشه از مشکلات مثل عدم رعایت حجاب بگذریم؟
(البته صرفا بگم تا سوء تفاهم نشه کلی توی شرع احکام وضع شده از جمله توی کفّارهها تا ملّت برده آزاد کنن و خود اهل بیت کلی برده تربیت و آزاد میکردن تا برده داری منسوخ بشه. از بحث منحرف نشیم.)
پاسخ:
یه سؤال: به نظرت خداوند با خود (خرید و فروش) کنیز مشکل چندانی داره؟ (چه برسه به حجابش)
پاسخ:
درسته عوض کردم، ولی یه جوری میگی انگار حرفم رو تغییر دادم صرفا میخواستم بهتر توضیح داده باشم.
یک سؤال: الان آیا نهایت چیزی که میخوای بگی همینه که مثلا:
صرف خطاب امیرالمؤمنین دلیل بر الزام رعایت حجاب توسط غیر مسلمانان در جامعه اسلامی نیست؟ و
برای غیر مسلمانان همانند مسلمانان باید نص صریح در حدیث یا قرآن یا تاریخ داشته باشیم که اونها هم در جامعه مسلمانان ملزم به رعایت حجاب هستند...؟
----------------------
راستی میگی بد برداشت کردم... به دوست داشتن ربطی نداره. اما خب مثالی که در مورد خواهر زدم بازم صادق هست.
خب من هم میگم خدا ایراد نمیگیره... خیلی جاهای دیگه هست که خدا ایراد نمیگیره مثلا اون کافری که مسلمون میشه و نیاز نیست نمازهاش رو قضا کنه!
الان منظورت از اینکه خدا مشکل نداره این بود که کافر میتونه در جامعه اسلامی بی حجاب و البته بدون اختلاط رفت و آمد کنه از نظر اسلام؟
من کی گفتم اگه اگاهی نباشه اصلا گناه صورت نگرفته؟ اتفاقا مثال قتل رو
زدم... اگه طرف جاهل باشه به هر حال قتل و گناه صورت گرفته حالا اگه توبه
واقعی کنه
"کمن لا ذنب له" میشه
پاسخ:
شاید. آسون گرفته که چی؟ اگر بحث آسون گیری باشه، خدا به زن مسلمون با حجاب آسون گیر تر هست و رحمتش به مؤمنان واقعی نزدیک تره.
به نظر من مثل قضیه خواهر و همسر میمونه.
خواهر با وجود اینکه بهت محرمه و نزدیک تره خدا سخت گیری کرده و گفته ازدواج باهاش حرامه.
ولی با زن نامحرم و غریبه خدا آسون گیری کرده در حد تیم ملی و اجازه داده چند بار ازدواج کنی بگذریم از دائم و موقت بودنش!!!
خودت میدونی این سخت گیری یا آسون گیری دلیل بر این نیست که خدا همسر ما رو بیشتر از خواهرمون دوست داره!
پاسخ:
خب دقیقا چی قانع کننده نیست... جملاتت پیوستگی نداشت، منظورت رو خوب نفهمیدم! چرا به هم خوردن مرد و زن جداست؟
راستی بحث بر سر عقاب و ثواب نیست که میگی اگاهی نداشت، بحث سر تحقیر خداست...
یه بد حجاب وقتی جلوی من بد حجاب میاد در حالی که میدونه من اعتقاد به حجاب دارم، داره من رو تحقیر میکنه، یعنی میگه اعتقاد تو برای من ارزشی نداره.
دلیلش هم ماهیت خود گناه است... خدا تو سوره نوح میگه ما لکم لا ترجون لله وقارا یعنی چه تون شده که برای خدا وقار و شأنی قائل نیستین.
یعنی گناهکار چون برای خدا و مؤمنین به خدا وقار قائل نیست و کوچیک میشمره گناه میکنه.
ضمنا اینجا باید یه اصلاحیه بدم، حجاب فقط برای مسائل جنسی نیست. چراکه خداوند از زنان میخواد هنگام نماز هم حجاب رو کامل رعایت کنند. روایت داریم که نزدیک ترین حالت زن به خداوند هنگامی هست که حجاب داره و غیره.
من منظورم پوشش از منظر زندگی اجتماعی و اون اجتماعی که مرد و زن با هم مواجهه میشن بود... وگرنه که ملت میرن استخر هیچ مشکلی هم بوجود نمیاد!!
پاسخ:
سلام، خیلی دلم تنگ شده بود برای بحث کردن.
بله، همون طور که کسی نادانسته ممکنه یه انسان شریف رو به قتل برسونه و شاید بعدا بفهمه اشتباه کرده و توبه کنه و شایدم نفهمه و شایدم خودش رو بزنه به نفهمی و غیره. تحقیر شدن دین ربطی به نیت نداره والبته اگه عمدی باشه خیلی بده.
و این حرف رو که زدم بر اساس این روایت بود: کسی که امر به معروف و نهی از منکر رو ترک کنه، خدا رو تحقیر کرده. (تعبیر من: به تحقیر دین توسط گناهکار، رضایت داده)
اینکه زمان امیرالمؤمنین حجاب یهودی ها اجباری بوده نیاز به خوندن تاریخ داره ولی اون چیزی که پرسیدم و خوندم ظاهرا بله. یهودیان مکه زمان پیامبر ملزم به رعایت حجاب و قوانین مسلمانان بوده اند، و در زمان حکومت امام علی روایتی هست که امام راجع به برخورد بدن مرد و زن در بازار شهر در اون زمان اعتراض کردند. اگه متن حدیث رو میخوای بگردم بهت بگم؟
البته یه بحثهایی هست راجع به کنیزها میکنند که در پاسخ میگم: اگه نص(متن) تاریخی حجته خب الان که نظام برده داری ور افتاده... ثم ماذا؟ (که چی؟)
یعنی نتیجه ای که نهایتا میشه گرفت اینه که وردار الان یه کنیز بیار سر لخت تو خیابون... همین قدر.
ضمن این که من میگم حتی اگه روایتی نباشه برای اجباری بودن حجاب، از اونجایی که فقه ما پویا هست یه مرجع میتونه این قانون رو وضع کنه. مثل تحریم تنباکو.
برخی هم که راجع به اجباری بودن حجاب اظهار نظر میکنن فکر میکنم بیشتر در دامنه اختیارات حکومت بحث دارن تا اصل اجباری بودن حجاب.
که این یه بحث جداست.
در مورد تحریک هم یه بحث فیزیولوژیکی هست. قبول دارم برخی پوشش های زنان در ایران خیلی فجیع تر از پوشش برخی زنان غیر مسلمان هست.
این ربطی به اقلیت مذهبی بودن یا ملیت فرد یا بومی بودن لباس نداره. بذار لب کلام رو بگم: همه چیز حجاب به خاطر پوشش زیبایی مو و وبرجستگیهای بدن هست. حالا اگه کسی یه لباس نازک غیر بدن نما و سفید اما گشاد بپوشه ممکنه خیلی بهتر از کسی باشه که لباس ضخیم مشکی ولی تنگ باشه.
شاید بشه گفت یکی از مزیت های استناد به دین و حیا و غیره همین باشه که دیگه نسبت به قانون مثل یه چیز صوری برخورد نمیشه.
پاسخ:
سلام.
استدلال من رعایت قانون عقلایی هست. امام حسین(علیهالسلام) نفرمودن برگردین به قانون یزید بلکه فرمودن «... آزاده باشید و برگردید به انساب خود اگر از اعراب هستید.»
بالاخره گذشتگان ما انقلاب کردن و با اقبال یه قانون عقلایی رو قبول کردن... خب الان ایرادش چیه.
اینکه میگید مردم بریدن، خیلی عجیبه... 9 دی و آمار مشارکت در انتخابات چیز دیگه ای نشون میده. اتفاقا اگه مردم بریده باشن از پشت کردن به قانون بریده اند.
درباره سایر موضوعاتی که گفتین، به بحث هیچ ربطی نداره... فعلا بیخیال.
والا سال 88 هم میگفتن خواستهها تغییر کرده و بیشرمانه به رهبری میگفتن شما هم مثل امیرالمؤمنین کوتاه بیا. اما شد آنچه شد...
اجبار یک روی سکه هست. اون روی دیگه آسایش در جامعه اسلامی هست.
پاسخ:
سلام، حرف خودم نیست، میخوای از کلام امیر المؤمنین خوشت نیاد ؟!
قبلا گرفتار بودیم... ارادتمند
راستی لینکت کردم.
پاسخ:
بیصبرانه منتظرم!
التماس دعا.
پاسخ:
إنشاءالله بازم ببینمتون اینجا...
والا این جملهی آقا ساسان برای من مبهمه که در تاریخ صد ساله دو گروه شکست خوردند...
پاسخ:
سلام، ممنون از اینکه سر زدین و نظر گذاشتین.
قبول دارم اگه رفتارهای غلط دولتمردان سلف نبود، وضع حجاب از دورانی مثل هشت سال دفاع مقدس به این حال و روز نمیافتاد.
چرا مسلمان نیاز به اجبار ندارد؟ مگه خودتون مسلمونایی نمیشناسین که تا قوانین راهنمایی و رانندگی وضع نشه و به تبع جریمهی اون، نسبت به اون قوانین بیاعتنا هستن و همچنین مسلمونایی که به خاطر فراموشی و حواسپرتی گاهی نیاز به تذکر و جریمه دارن.
ضمنا فکر نمیکنم مقایسه کرده باشم و قصد مقایسه نداشتم، یه الگو جلوم گذاشتم... برگردیم به متن خطبه: چرا شما حجاب رو در کنار کارزار با دشمنان نمیبینید؟ اگه جایی مسلمونای جامعه مجبور به کارزار بشن، آیا اونوقت هم در جامعه اسلامی باید منتظر اظهارنظر افرادی باشیم (چه مسلمان و چه غیر مسلمان) که دلشون نمیخواد مبارزه کنن؟ با این تفاسیر پس، کارزار رو هم تعطیل کنیم! مالیات رو هم به اجبار نگیریم! حق رو برای ضعیف از قوی نگیریم! که صرفا اجبار چیز بدی هست؟!
مطالب نوشته شده خیلی زیادن، *** ******** *** **** **** ****** ***** ** **** *** *** ***** ** **** **** *** ****** ***** *** ** ***
به حجاب من سنگر من:
اتفاقا "قطعا" بدتر از این خواهد شد. شک نداشته باشید. اگه شما سراغِ بدی ها نرید، اونا سراغ شما میان. یکی از پایه های امر به معروف و نهی از منکر هم همینه، اگه تو در مقابل بدی کاری نکنی، اون با تو کار داره و گندش تو رو هم می گیره.
یه نکته ی مهم تو امر به معروف و نهی از منکر زمینه سازیه، یعنی فردی که داره نهی از منکر می شه باید بدیِ گناه رو بدونه (که خیلی اوقات می دونه). اگه نمی دونه باید براش توضیح داد (گاهی اوقات یه محبت کوچیک می تونه توضیح دهنده باشه!)
****** ***** ** ** **** **** *****