«آرمان‌شهر»

...گویند قافله‌ای در راه است... (شهید آوینی)

«آرمان‌شهر»

...گویند قافله‌ای در راه است... (شهید آوینی)

بسم ربّ الشّهداء و الصّدیقین

کربلا، ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر. ما می‌آییم تا بر خاک تو بوسه زنیم و آن‌گاه روانه‌ی دیار قدس شویم. (شهید آوینی)

تبلیغات

Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علم و دین» ثبت شده است

سابقا در مطلب عرفان و تکنیک (۱) اشاره شد به اینکه عرفان، مانع پیشرفت نیست. اخیرا با یک نمونه مجسم برای اثبات این مسیله آشنا شدم که فکر میکنم در ادامه با ارایه چند لینک و فیلم، معرفی خوبی خواهد شد و به همین اکتفا میکنم:

قلندری در آفاق حکمت و هنر اُنسی

زندگی و زمانة حکیمِ اُنسی «سید عباس معارف »
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4693/7995/104765/

عباس معارف؛ متفکری به دنبال وحدت علوم/ زندگی قلندرانه حکیم انسی
mehrnews.com/xxyt5

فیزیکدان کوانتومی ایران کیست؟
https://tamasha.com/v/qjqW7


مقایسه‌ بین جوهرفرد از نظر متکلمان اسلامی و ذرات بنیادین در فیزیک نوین
http://elmodin.ihcs.ac.ir/article_2412.html


پ.ن:

برخی دیدگاه های سید عباس معارف از آنجا که تحت تاثیر فردید بوده، قابل نقد است. از جمله نگاه غرب شناسانه ایشون. (خود فردید هم تا حدودی تحت تاثیر هایدگر بوده است) در ارتباط با این مسئله، چند عبارت از بیانات رهبر معظم ارائه می‌شود:

ما که می‌گوییم «فرهنگ غرب»، نمیخواهیم بگوییم که این فرهنگ، همه‌اش از بای بسم‌اللَّه تا تای تَمَّت، بدی و زشتی و خرابی است. شما دیده‌اید که بنده مکرّر راجع به غرب و تهاجم فرهنگ غربی حرف میزنم. معنای صحبتهای بنده، صرفاً این نیست که فرهنگ غرب از بای بسم‌اللَّه تا تای تمّت، همه‌اش خراب و خرابی و بدی است. اگر این گونه بود، شهروندان ممالک غربی، از اوّل آن را نمی‌پذیرفتند و اصلاً تحمّل نمیکردند. بنابراین، فرهنگ مذکور، نقاط مثبتی دارد که آن نقاط مثبت، چشم مردم را گرفت و جوامع را به خود جذب کرد.

بیانات در دیدار روحانیون و مبلّغان (۱۳۷۵/۰۲/۲۶)
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2801

‌ ‌
۱۶ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

.

به نظر می‌رسد از سخن گهربار امام علی(سلام الله علیه) به طور ضمنی می‌توان مسئله‌ی کارکرد و جذابیت علمی و عوامل و موانع آن را استنباط نمود:

قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام): عَشَرَةٌ یُفَتِّنُونَ أَنْفُسَهُمْ وَ غَیْرَهُمْ ذُو الْعِلْمِ الْقَلِیلِ یَتَکَلَّفُ أَنْ یُعَلِّمَ النَّاسَ کَثِیراً وَ الرَّجُلُ الْحَلِیمُ ذُو الْعِلْمِ الْکَثِیرِ لَیْسَ بِذِی فِطْنَةٍ وَ الَّذِی یَطْلُبُ مَا لَا یُدْرِکُ وَ لَا یَنْبَغِی لَهُ وَ الْکَادُّ غَیْرُ الْمُتَّئِدِ وَ الْمُتَّئِدُ الَّذِی لَیْسَ لَهُ مَعَ تُؤَدَتِهِ عِلْمٌ وَ عَالِمٌ غَیْرُ مُرِیدٍ لِلصَّلَاحِ وَ مُرِیدٌ لِلصَّلَاحِ وَ لَیْسَ بِعَالِمٍ وَ الْعَالِمُ یُحِبُّ الدُّنْیَا وَ الرَّحِیمُ بِالنَّاسِ یَبْخَلُ بِمَا عِنْدَهُ وَ طَالِبُ الْعِلْمِ یُجَادِلُ فِیهِ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ فَإِذَا عَلَّمَهُ لَمْ یَقْبَلْ مِنْهُ. (منبع: الخصال)

ده نفر هستند که خودشان و دیگران را به فتنه می‌اندازند.
۱. کسی که علم کمی دارد اما با سختی می‌خواهد به دیگران علم زیاد بیاموزد.
۲. و مرد بردبار و صبوری که علم زیادی دارد اما فطانت و زیرکی ندارد.
3. و کسی که طلب می‌کند آنچه را درک نمی‌کند و شایسته‌ی آن نیست.
۴. و فرد کوشایی که در کار، تأنی ندارد و عجول است.
۵. و کسی که کاری را با تأنی و آرامی انجام می‌دهد ولی همراه این تأخیر در کار، علمی ندارد.
۶. و عالمی که اراده شایسته شدن ندارد (امر شایسته را نمی‌خواهد.)
۷. و‌ کسی که اراده شایسته شدن دارد (خواستار امر شایسته است) اما عالم نیست.
۸. و عالمی که دنیا را دوست دارد.
۹. و کسی که با مردم مهربان است در حالی که از آنچه نزد اوست بخل می ورزد.
۱۰. و طالب علمی که با شخص عالم تر از خود بحث می کند و هنگامی که آن شخص چیزی به او می‌آموزد از او قبول نمی‌کند.


بعد نوشت:

ماجرای شیعه شدن جمعی از مردم الجزایر در یادبود شهید سلیمانی + فیلم

این مطلب به دو بخش تقسیم شد و بخشی از آن نیز به قسمت دوم منتقل شد.

‌ ‌

مدتی هست که به مطالعه زندگی‌نامه علما و دانشمندان روی آوردم...  از علمای طراز اول شیعه و متفکران مهم غرب

در این سو مستندهای جالبی تماشا کردم از جمله آیت الله انصاری همدانی که ابتدا با عرفان موافق نبودند اما در اثر مجالست با یک اهل دل حال ایشان تغییر میکند و ... .

همچنین رویکرد شهید صدر که به طور ویژه در کتاب «اعتقاد ما» که از زاویه علوم تجربی و فیزیک به اثبات خداوند پرداخته‌اند کم نظیر بود.

آیت الله انصاری همدانی

.

.

.

در آن سو هم افرادی برخورد کردم که کارها و اکتشافات عجیبی رقم زده‌اند که به سه نفر بسنده می‌کنم:

اولی کانتور که در مورد مفهوم بی‌نهایت در ریاضیات تحقیق کرد.

دومی گودل که با نظریاتش در بنیان های ریاضیات موجب تحول شد.

و سومی هم گروتندیک که به ارائه یک نقل قولش بسنده میکنم:

اکتشاف امتیاز کودکی

هر سه ریاضیدان تأثیر فعالیهای علمی‌شان بسیار قابل توجه است و قصد ندارم به شذوذات و بعضا حرفها و حالات غیر عادی بپردازم و اگر کمی در اینترنت بگردین شرح حالشان را خواهید یافت و اینکه با درجاتی از اختلالات و نوسانات روحی-روانی عمرشان پایان یافت؛ و بیش از هرچیز ابعاد پیچیده نفس انسان برایم برجسته شد. خصوصا فرد سوم که نوشته‌اند در مخالفت با بودجه های نظامی ihes استعفا یا انصراف داد...!

شازده کوچولو


حدیث نوشت:

وَ قَالَ الْبَاقِرُ ع‏لیه السّلام الرُّوحُ عِمَادُ الدِّینِ‏ وَ الْعِلْمُ‏ عِمَادُ الرُّوحِ وَ الْبَیَانُ عِمَادُ الْعِلْمِ‏.

(بحار الانوار ج 1 باب فرض العلم ص 54)
امام باقر سلام الله علیه، به تعبیری یک پلکان برای رسیدن به معنویت دینی ترسیم نموده‌اند:

بیان، پایه‌ی علم است. علم پایه روح است. روح ،پایه‌ی دین است.

منظور از بیان را از خود آیات قرآن شاید بتوان تا حدودی درک کرد. منظور از دین هم برداشتم این است که صرفا باید و نباید ها یا احکام فقهی نیست، هست و نیست‌ها و عقاید و حتی فطریات را نیز شامل می‌شود.

همیشه دقت و مراقبت میخواد که کجای این پلکان قرار داریم؟ در حال صعود هستیم یا نزول؟

‌ ‌
۱۴ تیر ۹۸ ، ۲۲:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

قرآن کریم عقول بشر را به سوى به کار بستن هر امرى که استعمال آن فطرى او است و به سوى پیمودن راهى و روشى که به حسب طبع با آن مأنوس است و طبعش آن راه را مى‌شناسد هدایت می‌کند و آن عبارت است از مرتب و منظم کردن آنچه را می‌داند براى به دست آوردن آنچه را که نمی‌داند، آرى عقل بشر مفطور بر چند نوع تفکر است، مفطور بر این است که مقدماتى حقیقى و یقینى را در ذهنش ترتیب دهد، و از ترتیب آنها به نتایجى تصدیقى و واقعى که قبلا نمی‌دانسته برسد، و این همان برهان منطقى است، و مفطور بر این است که مقدماتى مشهور و یا مسلّم در برابر خصم را که مربوط به مقام عمل است و سعادت و شقاوت یا خیر و شر یا نفع و ضرر به بار مى‌آورد و یا انجام آن خوب و سزاوار و یا زشت و ناپسند است و بالآخره مقدماتى از این‌گونه امورى که کلا امورى اعتبارى است ترتیب دهد، و خصم خود را ساکت و قانع سازد، و این همان جدل است که خود در منطق، فنى جداگانه است سوم اینکه مفطور است به اینکه در موارد خیر و شر احتمالى مقدماتى (نه چون یقینى در برهان، و نه چون مشهور و مسلّم در جدل بلکه) ظنّى مرتب کند، تا از آن ارشاد و هدایت به سوى خیر مظنون و یا ردع و منع از شر مظنون را نتیجه بگیرد که این فن موعظه است، و این سه طریق تفکر یعنى طریقه برهان و جدل و وعظ را خداى عز و جل در یک آیه از کلام مجیدش آورده و مى‌فرماید:" ادْعُ إِلى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ"  که على الظاهر مراد از حکمت برهان است، به شهادت اینکه در مقابل موعظه حسنه و جدال قرار گرفته.
...
بله در این میان، یک حقیقت دیگر قرآنى هست که نمى‌توان انکارش کرد و آن این است که داخل شدن انسان در تحت ولایت الهى و تقرّبش به ساحت قدس و کبریایى خداى تعالى انسان را به آگاهی‌هایى موفق مى‌کند که آن آگاهی‌ها را با منطق و فلسفه نمى‌توان به دست آورد، درى به روى انسان از ملکوت آسمانها و زمین باز مى‌کند که از آن در، حقائقى را مى‌بیند، که دیگران نمى‌توانند آنها را ببینند، و آن حقائق نمونه‌هایى از آیات کبراى خدا، و انوار جبروت او است، انوارى که خاموشى ندارد.
امام صادق (ع) فرموده: اگر نبود که شیطان‌ها پیرامون دل‌هاى بنى آدم دور مى‌زنند، هر آینه انسان‌ها مى‌توانستند ملکوت آسمانها و زمین را ببینند، و نیز در میان روایاتى که بیشتر راویان آن را از رسول خدا (ص) روایت کرده‌اند این حدیث است که آن جناب فرمود: اگر زیاده روى شما انسان‌ها در سخن گفتن نبود، و اگر پریشانى و آشفتگى دل‌هاتان نبود، هر آینه شما هم مى‌دیدید آنچه را که من مى‌بینم، و مى‌شنیدید آنچه را که من مى‌شنوم.
...
و قرآنى بودن این حقیقت منافاتى با سخنان قبلى ما ندارد (که گفتیم قرآن کریم طریقه تفکر فطرى را که خلقت بشر بر آن طریقه است و حیات بشر مبتنى بر آن است پیشنهاد مى‌کند) براى اینکه رسیدن به ملکوت آسمانها و زمین موهبتى است الهى که خداى تعالى هر یک از بندگان خود را که بخواهد به آن اختصاص مى‌دهد، و معلوم است که عاقبت از آن مردم با تقوا است، (لیکن نمى‌توان کل بشر را از طریقه تفکر باز داشت، به امید اینکه کل بشر مشمول چنین موهبتى شوند)


پ.ن:

1- برای خواندن متن کامل تر به این لینک و همچنین به اینجا رجوع نمایید؛ ترجمه تفسیر المیزان، ج‏5، ص 414 تا ص 460 همچنین در ادامه صفحه 502 تا صفحه 513

2- این لینک پیرامون موسیقی پاک از دیدگاه رهبر معظم انقلاب است و چه بسا با تحلیل صحیح بتوان به علوم مختلف هم تعمیم داد.


‌ ‌
۰۷ دی ۹۷ ، ۱۸:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر